آغاز تحول در متون علوم سیاسی
- نوشته شده توسط منوچهر محمدی
- دسته: Sample Data-Articles
دکتر منوچهر محمدی 1392/01/02
آغاز تحول در متون علوم سیاسی از مهرماه برای دانشجویان جدیدالورود
خبرگزاری تسنیم: رئیس کارگروه علومسیاسی شورای تحول و ارتقای علومانسانی گفت:
تحول در علومسیاسی از مهرماه برای دانشجویان جدید اعمال میشود.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاهخبرگزاری تسنیم، منوچهر محمدی رئیس کارگروه
علوم سیاسی شورای تحول و ارتقای علومانسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی، جزئیاتی از فعالیت این کارگروه و اقدامات انجام شده در تحول در علوم انسانی را بررسی کرد.
متن این مصاحبه در ادامه میآید:
نحوه عملکرد این کارگروه در شورا به چه شکلی است؟
کارگروه علوم سیاسی که شامل چهار کمیته است. در واقع رشته علوم سیاسی کمی گسترده است، به عبارتی این رشته درعین حال درگیر با تمام رشتههاست. برای مثال شما حوزه اقتصاد و روانشناسی را میتوانید از هم جدا کنید اما علوم سیاسی را نمیتوانید.
از طرفی حضرت امام(ره) نیز میفرمودند: "اسلام تمامش سیاست است". بنابراین زمانی که کارگروه ما به انجام کار مأمور شد ما کمیتههایی را در ابعاد متفاوت تجهیز کردیم. چهار کمیتهای که تعریف کردیم شامل کمیته مطالعات بین الملل، کمیته مطالعات ایران، کمیته مطالعات سیاسی - اسلامی و کمیته مطالعات سیاسی است. با این کار عده قابل توجهی از کارشناسان و متخصصین را در این کمیتهها جمع کردیم و کار آغاز شد.
به موازات این کار در طی یک نامهای به همه گروههای آموزشی سراسر کشور اطلاع دادیم که این کارگروه کار خود را شروع کرده و از همه طلب کمک کردیم که اگر نظری دارند ما استقبال می کنیم و با این کار برنامه را به طور جدی شروع کردیم.
در قالب این کارگروه و کمیته های متشکل آن تا کنون چه اقداماتی صورت گرفته است؟
می توان گفت اقدامات اساسی و زیادی صورت گرفته است. اولین اقدام این بود که ما اهداف و رسالت این رشته را تعریف کنیم و اینکه هدفمان از تحول چیست؟ چه کار می خواهیم بکنیم و رسالت ما چیست را مشخص نماییم.
در تعیین این اهداف تقریباً۶ماه اعضا مشغول بودند تا بتوانند بگویند چه کار باید کرد. ما بر روی پنج محور اهداف را تبیین کردیم. نخست مسئله اسلامی کردن رشته بود؛ واقعیت امر این است که این رشته تمامش ترجمه ای بود که از غرب امده بود و مطلقاً نگاه اسلامی به آن نشده بود. البته نه به این معنا که دروس اسلامی نداشتیم، دروس اسلامی هم در کنارش بود اما کل رشته اسلامی نشده بود و اکثر قریب به اتفاق عناوین و سرفصلهای دروس ترجمهای بود که از غرب آمده بود. بنابراین ما بر اساس مبانی معرفتی اسلامی، مبانی هستی شناسی و انسان شناسی اسلامی به رشته علوم سیاسی نگاه کردیم و این تفاوت عمیقی با آنچه که نگاه غربی ها به رشته علوم سیاسی دارد داشت.
برای اینکه آنها مبنایشان ماتریالیسم و مادی گرایانه و غیر الهی است در حالی که در معرفت شناسی اسلامی مبانی الهی، معنوی ست و صرفاً مادی نیست. نتیجه اینکه این کار حوزه کاری ما را خیلی وسعت می داد و باید ما از همه این لحاظ مسائل را در نظر می گرفتیم.
دومین هدف بومی سازی بود؛ ما با توجه به اینکه کشوری هستیم که انقلاب کردیم و از لحاظ سیاسی می بایست این رشته را تطبیق دهیم با نیازها و شرایط جامعه خودمان هدف دوم ما بومی سازی بود. هدف سوم روزآمد کردن رشته بود، شرایط جامعه و جهان مرتباً در حال تغییر است خب یک زمانی بود که نظام دو قطبی بر جهان حاکم بود و امروز شرایط متفاوتی است و تحت این شرایط رشته علوم سیاسی در همه دانشگاه های دنیا نیز تغییر کرده و متحول شده است و لذا ما هم باید در این مسیر پیش رویم، به خصوص اینکه این رشته سی سال بود که تغییر نکرده بود و همان چیزی بود که سی سال پیش یعنی اوایل انقلاب تهیه و تدوین شده بود.
چهارمین هدف ما مفهوم سازی بود؛ ما دیدیم که در این رشته تمام واژه هایی که به کار گرفته شده واژه های غربی و عموماً استعماری است. بنابراین می بایست ما مجدداً بازتعریف کنیم این مفاهیم را برای مثال واژه منطقه خاورمیانه، خاورمیانه یک کلمه استعماری است یعنی اروپا مرکز و محور دنیاست و براساس مرکزیت دنیا شرق و غرب را تعریف کرده است، خاورمیانه، خاور دور. ما مجدداً با توجه به تأثیری که اسلام بر منطقه داشته است آمدیم و مناطق را بازتعریف کردیم و واژه جهان اسلام را جایگزین واژه منطقه خاورمیانه کردیم.
این امر نیز کار بسیار سنگینی بود اینکه ما بتوانیم واژگان جدیدی را تعریف کنیم برای محتوای مطالبی که تمایل داریم بیان کنیم. هدف نهایی هم کارامدی رشته بود به این معنا که متأسفانه این رشته تنها به صورت تئوریک بود و دانشجو تئوری را یاد می گرفت اما اینکه بتواند برود سر کار و کاری را انجام دهد، نقشی را پیدا کند چنین چیزی نبود و ما شغل نیز تعریف کردیم. یعنی دروسی را تعیین کردیم که دانشجو را آماده کند که بتواند شغل پیدا کند برای مثال بتواند یک مقاله نویس خوب یا یک نقشی به عنوان فرماندار یا بخشدار داشته باشد و یا به عنوان یک دیپلمات در وزارت خارجه جایی که رشته علوم سیاسی تعریف شده کار کند. این اهدافی که بود تعیین کردیم در عین حال دوره های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری را نیز مجدد بازتعریف کردیم.
متأسفانه در گذشته ما شاهد بودیم که همان مطالبی که در دوره کارشناسی مطرح می شد در کارشناسی ارشد و حتی گاهی در دکتری مطرح می شده است و ما تعریف کردیم که توقع و هدف ما از هر یک از این دوره ها چیست؟ مثلاً اینکه دوره کارشناسی باید توصیفی_ انتقادی باشد. بر کلمه انتقادی تأکید کردیم یعنی هیچ درسی را حذف نکردیم یعنی همان طور که توصیف می کنیم در عین حال انتقاد هم کنیم.
اگر "اندیشه سیاسی در غرب" که هنوز هم داریم، در گذشته تنها توصیف می شد اما امروز باید در کنار توصیف نقد هم شود، تا دانشجو بداند که ما انتقاداتی هم به برخی نظریات داریم. دوره کارشناسی در واقع استاد محور است و ما توقع نداریم که دانشجو کار تحقیقاتی انجام دهد، روش های تحقیقات را به او آموزش می دهیم اما انتظار نداریم او هنوز چیزی یاد نگرفته پژوهش انجام دهد.
دوره کارشناسی ارشد را تحلیلی _ تبیینی _ انتقادی تعریف کرده ایم. یعنی دانشجو باید به گونهای تربیت شود که بتواند تحلیل داشته باشد، قدرت انتقاد داشته باشد و کار را هم نیمی استاد و نیمی دانشجو محور تعریف کردیم. برای دوره دکتری ما وظیفه نوآوری و نظریه پردازی را تعریف کردیم؛ در این دوره کار اصلی را دانشجو باید انجام دهد و استاد به عنوان ناظر حضور دارد، چیزی نباید مانده باشد که استاد در این دوره بخواهد ارائه دهد. هر چه میباید ارائه شود در کارشناسی و کارشناسی ارشد ارائه شده است. به خصوص با باز شدن دریچه جدیدی که آن هم دریچه نگاه معرفتی اسلامی ست یک دریایی از فضا و فرصت برای نظریه پردازی وجود دارد. چون غربی ها بر اساس نگاه مادی گرایانه خود تئوری پردازی کرده اند و حالا ما باید براساس نگاه و چارچوب فکری خود به دنیا نگاه کنیم.
در این مسیر با مشکل و محدودیتی مواجه نشدید؟
البته ما دو محدودیت هم داشتیم؛ یک تعداد واحدهایی بود که دانشجو باید بگذراند و ما موظف بودیم تغییری در آن ایجاد نکنیم و در همان محدوده که وزارت علوم تعریف کرده است وظایف و اهدافمان راتعریف کردیم.
دوم اینکه یک توصیه ای هم ما از وزارت علوم داشتیم که این طرح را به صورت لوزی ارائه دهیم به این معنا که ما در دوره کارشناسی تنها یک رشته تعریف کنیم در حالی که رشته های متعددی در گذشته وجود داشته و هنوز هم دارد و بعد در دوره کارشناسی ارشد یک مقدار وسیع تر کنیم و باز در دوره دکتری محدودش کنیم. با این قیود ما ابتدا رشته ها راتعیین کردیم یعنی در دوره کارشناسی تنها رشته مطالعات سیاسی را تعریف کردیم و باتوجه به حوزه وسیعی که برای این رشته تعریف شده بود ما دروس را هم به سه حوزه دروس عمومی، تخصصی یا اجباری و دروس اختیاری تقسیم کردیم. البته در دروس اختیاری ما دستمان بازتر بود و ما طیف وسیع تری از دروس را ارائه دادیم و البته گرایش هم تعیین نکردیم اما تقسیم بندی کردیم که دانشجو بتواند برای اینده جهت گیری کند که چه رشته ای می خواهد برود.
برای کارشناسی ارشد هم مطالعات ایران، مطالعات جهان، مطالعات سیاسی و مطالعات سیاسی- اسلامی را تعریف کردیم که البته این رشته آخری بیش تر برای کسانی است که از حوزه علمیه وارد می شوند، اختصاص دارد.
متأسفانه در خود حوزه هنوز ان طور که باید به بحث های مطالعات سیاسی وارد نشده اند و ما در اینجا خواستیم تکیه ای بر رشته روی مطالعات اسلامی باشد منتهی در بعد اسلامی و مطالعات سیاسی.
آنچه در سه رشته دیگر مطالعه نمیشود در اینجا مطالعه میشود مثل سیاستگذاری امور، جامعه شناسی و روان شناسی سیاسی که درحقیقت بین رشته ای است. دوره دکتری هم همین چهار رشته را حفظ کرده ایم. رشته ها تعیین، تعریف و برای هر رشته نیز عناوین مشخص شده است و این فاز اول کار ما بود ما بعد از هر مرحله کار را به مراکز اموزشی سراسر کشور می فرستادیم تا اگر اساتید انتقاد و یا پیشنهادی دارند مطرح کنند که البته مواردی هم داشته ایم که نظرات خوبی داده اند و ما هم نظرات را مطرح کردیم و تصمیم لازم گرفته شد.
فاز دوم؛ تهیه و تدوین سرفصلها بود. ما در همان ابتدای کار فازبندی کار را انجام دادیم. یعنی ابتدا تعیین اهداف و رسالت و تعیین رشته ها فاز دوم تدوین سرفصل ها و فاز سوم تدوین متون بود. واقعیت امر این است که این نگاه بدون داشتن کتاب و استاد برای دانشجو بسیار مشکل بود و نهایتاً هم بازآموزی و آموزش اساتید بود که اساتید را هم برای این کار آماده کنیم. در نوشتن سرفصل ها ما یک چارچوب هم برای آن تعریف کردیم و آن شامل هم اهداف بود که هدف ما از یک درس چیست، و هم شرح درس و سوم محورها و فهرست مطالبی که استاد باید ارائه دهد و نهایتاً هم منابع اصلی و فرعی کمکی آن را تعیین کردیم و همچنین استادی که باید این منابع را تدوین کند. به هر صورت تمام این اقدامات در شورای تحول و ارتقا علوم انسانی و در شورای برنامه ریزی وزارت علوم مطرح و با یک سری اصلاحات جزئی به تصویب رسید.
از چه زمانی اجرایی می شود؟ هماهنگیهای لازم صورت گرفته است و آیا اساتید نیز آمادهاند؟
به دانشگاهها ابلاغ شده و قرار است از اول مهر ماه امسال برای دانشجویان جدید اعمال شود. ما کار تدوین متون را هم شروع کردیم و جای امیدواری دارد که مهرماه به دست عزیزان برسد. قرار دادی هم با سازمان سمت بستیم که این سازمان هم کتاب ها را آماده کند تا در اختیار دانشجو قرار گیرد و اگر هم احیاناً تعللی در چاپ صورت گرفت، آن ها را به صورت PDF در اختیار دانشجو خواهیم گذاشت تا دانشجو و استاد بدون متن نباشند. کار دشواری بود چراکه توجه داشته باشید از۹۰عنوان تقریباً۴۴عنوان جدید است که قبلاً این منابع نبوده است. مثل سیره سیاسی نبوی که در واقع به طور عموم، مطالب مربوط به ایران و اسلام اغلب منابعشان جدید است.
خوشبختانه۹۰نفر از اساتید برجسته را تعیین کردیم و قرار شد که هر نوشته و متونی که آماده می کنند منطبق با سرفصلهای مصوب هم خوانی داشته باشد تا هم استاد ملزم به رعایت سر فصل باشد و هم کتابی که تهیه می شود در این چارچوب است.
در خصوص اساتید قرار است که در تابستان یک دوره فراخوانی داشته باشیم. ابتدا از مدیران، رؤسای دانشگاههای علوم سیاسی دعوت می شود. هماهنگی کرده ایم که در دانشگاه علامه دو همایش هم اندیشی برگزار کنیم. یک همایش با مدیران گروه های اموزشی علوم سیاسی و دیگر اساتیدی که باید در دوره کارشناسی تدریس کنند تا یک امادگی فراهم شود برای ادامه کار و آن ها نیز شفاف به سراغ رشته ها بروند.
در حال حاضر هم کار بر روی کارشناسی ارشد را شروع کرده ایم و امیدواری داریم که بتوانیم برای مهر ماه سال آینده این دوره را اماده کنیم تا به شورای تحول برای تصویب برده شود. برای امسال ما تنها دوره کارشناسی را آماده کرده ایم. البته برای رسیدن به این مراحل ما در کارگروه از۵۰نفر از اساتید کمک گرفتیم.
آقای دکتر شما وحدت حوزه و دانشگاه را برای دستیابی به این تحول چگونه ارزیابی می کنید؟
خوشبختانه هم در شورای تحول تعداد قابل توجهی از اساتید حوزه حضور دارند که فعال هستند هم ما در کارگروههایمان از اساتید حوزه استفاده کرده ایم. دو نفر از اعضای کارگروه ما از اساتید حوزه هستند که در جلسات ما حضور دارند. در عین حال یکی از کمیته های ما در قم تشکیل می شود و همه اعضای آن کمیته از اساتید حوزه علمیه هستند در واقع ما از اساتید حوزه و دانشگاه هم استفاده کرده ایم.
تا چه اندازه بازنگری منابع و دروس را در موفقیت علوم انسانی و اثربخشی آن مؤثر می بینید؟
توجه داشته باشید که رویکرد ما در اینجا کاملاً با گذشته متفاوت بوده است. در این رویکرد مطرح شده است که رشته ها باید به گونه ای تعریف شوند که در تحولات جامعه پویا، کارآمد و مؤثر باشند. برای مثال ما درسی را تعریف کردیم که در گذشته نبود؛ تحت عنوان مدیریت و کارآفرینی که دانشجو باید در این درس بتواند خود را اماده و مستعد کند برای اینکه حتی کار خلق کند.
درس دیگری تعریف کردیم به نام کارورزی این کارورزی به این معناست که دانشجو باید در این دوره حتماً با کارگاه ها و مؤسساتی که مناسب و متناسب با رشته است ارتباط برقرار کند، در آن ها حضور یابد و کار یاد بگیرد. اگر در یک شهری است در آن شهر ما فرمانداری داریم قطعاً آن جزء حوزه سیاسی است می تواند در آنجا حضور داشته باشد، فعالیت کند و مشاهده کند که فرماندار چگونه اقدامات سیاسی انجام می دهد یا در تهران در دفاتر وزارت امور خارجه در استانداری ها مشغول شود و یا در روزنامه ها، مجلات و فصلنامه ها وارد شود، حتی در احزاب و گروه های سیاسی ورود پیدا کند.
درس دیگری که تعریف کردیم تحلیل مسائل سیاسی روز است تا کمک کند با توجه به مسائل روز کشور این دانشجو قدرت تحلیل داشته باشد، این دروس هیچ کدام قبلاً نبوده اند. در عین حال نگاه اسلامی هم به تمام مسائل داشته باشیم این امر خیلی مهم است ما تا به حال دانشجو تربیت نمی کردیم که نگاه اسلامی داشته باشد چون متأسفانه این مطالب از غرب امده بود و دانشجو نمی توانست این حوادث را قرآنی اسلامی ببیند برای مثال در مورد مسئله سوریه اینکه نگاه ما مبتنی بر اسلام و قرآن است یاخیر یا در حوزه انرژی هسته ای حوزه ما بر چه اساسی است؟. البته کار، کار سنگینی است و آثار و تبعات آن بعدها مشخص می شود.
غربیها۳۰۰سال پیش مسئله جدایی دین از سیاست را مطرح کردند و حالا ما بعد از۳۰۰سال می خواهیم یک فصل جدیدی باز کنیم یعنی نگاه اسلامی به سیاست داشته باشیم که طبیعتاً آثار آن را برای سال ها و حتی قرن های آینده می تواند دید. انتظار نداشته باشیم که یک شبه اثر خود را به جای بگذارد به خصوص اساتید ما که تحصیلاتشان عموماً غربی است و با آن نگاه خو گرفته اند، ما نمی توانیم یکدفعه نگاه آن ها را تغیییر دهیم اما می بایست شروع شود که خوشبختانه با توصیه مقام معظم رهبری شروع شد.
به عنوان سؤال پایانی ارزیابی شما از این کارگروه چیست و فکر میکنید چه راهی را باید پیش گرفت تا به آن نتیجه مطلوب دست یابیم؟
روز نخستی که من در شورا حضور پیدا کردم متوجه شدم حتی اعضای شورا خیلی ذهنیت متناسبی نسبت به تحول ندارند و شاید نگاهشان در حد اسلامی کردن دانشگاهها بود و دکتر حداد عادل مطرح کردند که این یک کار دراز مدت است در۱۰یا۱۲سال آینده امکان دارد. اما من با توجه به اینکه تحصیلاتم در خارج کشور بوده و به عنوان عنصر اجرایی در کارهای سیاسی کشور هم نقش داشتم به ایشان گفتم نه، کار می تواند در طول دو سال هم انجام شود به شرط آنکه شما سازوکار آن را فراهم کنید.
زمانی هم که طرح رشته علوم سیاسی را دادم دکتر حداد عادل مطرح کردند که شما می توانید الگویی باشید برای باقی رشته ها. در حال حاضر هم خوشبختانه ما راه را باز کردیم و چون توفیق هم پیدا کردیم در تعیین اهداف و سرفصل های دوره کارشناسی در واقع می توانیم الگویی باشیم برای رشته های دیگر. البته برخی رشته های دیگر هم شروع کرده اند؛ مثل روانشناسی. باید رشته ها حمایت شوند تا در دو سال آینده به نتیجه برسیم. دکتر همچنین پیشنهاد دادند که کارگروه ها کارشان استمرار داشته باشد و اینطور نباشد که با تعیین سرفصل ها کار را تمام شده بدانند. بلکه باید نظارت بر اجرا و حضور برای ادامه کار داشته باشند.
دیگر اینکه پیشنهاد دادند پژوهشگاه تحول علوم انسانی تأسیس شود و هر یک از گروهها به عنوان یک پژوهشکده فعال باشند که کار سیستم پیدا کند؛ چراکه الان سیستم ندارد. ما دبیر خانه ثابتی داریم و هر کسی به اقتضای شرایط خود سازوکار پیدا کرده و این قابل دوام نیست و ما باید در هر رشته دبیر خانه ثابت داشته و کارشناسانی که مستمراً در این دبیرخانه مشغول کار باشند تا مراحل را ارزیابی کنند و اگر اشکالاتی هم در حین کار به وجود آمد آن را برطرف کنند.