ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

prof-mohammadi.ir

موسوی اشتباه بنی‌صدر را تکرار کرد

139409021527565806566924

منوچهر محمدی :موسوی اشتباه بنی‌صدر را تکرار کرد 1393/01/19 

 

 منوچهر محمدی استاد دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس

در تشریح جبهه داخلی اغتشاشات اخیر، با اشاره به اینکه هیچ حادثه‌ای به صورت

غیر مترقبه شکل نخواهد گرفت مگر اینکه این حوادث ریشه در اتفاقات و سیاست‌های

گذشته دارد، اظهار داشت:

برای اینکه مسئله بحران اخیر و علل و عوامل آن را عمیقاً بررسی کنیم، باید به زمان

پذیرش قطعنامه 598 و اتفاقات رخ داده پس از آن، چه در داخل و چه در خارج از کشور رجوع کنیم.

وی در توضیح اتفاقات رخ‌داده در داخل از کشور، پس از پذیرش قطعنامه 598، اظهار داشت: پس از رحلت امام(ره) و روی کار آمدن هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس‌جمهور، یک فصل جدیدی در تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور باز شد، مبنی بر اینکه ما "به هر قیمتی و با هر سرعت ممکن " باید خرابی‌های دوران جنگ را بازسازی کرده و عقب‌افتادگی‌های کشور را در بعد اقتصادی جبران کنیم، لذا توسعه اقتصادی بر پایه نوعی لیبرالیسم اقتصادی شکل گرفت، به این معنا که تلاش شد بخش خصوصی فعال‌تر شود، سرمایه‌داران به سرمایه‌گذاری تشویق شوند و وام‌های خارجی گرفته شود.

طبقه برخوردار در دوران هاشمی شکل گرفت

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه این اقدامات لازمه توسعه اقتصادی بود، اما کارهای صورت گرفته در این دوران یک هزینه‌ای داشت که آن تنزل عدالت اجتماعی بود، تصریح کرد: عدالت اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در کشورمان شکل گرفته و طبقات مرفه و طبقات پایین‌دست به یکدیگر نزدیک شده بودند، اما اقدامات صورت گرفته در دوره 8 ساله هاشمی رفسنجانی عدالت اجتماعی را تنزل داد و در آن دوران یک سری مفاسد مانند رانت خواری، دریافت پورسانت و ماجرای آقازاده‌ها و شهرام جزایری‌ها و ... شکل گرفت و حتی یکی از مسئولان می‌گفت: "هیچ اشکالی ندارد که فساد کنترل شده را در داخل جامعه تحمل کنیم! "

محمدی با بیان اینکه اقدامات صورت گرفته در دوره هاشمی رفسنجانی طبقه جدیدی را در دوران نظام شکل داد که می‌توان آن را طبقه برخوردار نامید، خاطرنشان کرد: این گروه برخوردار در این دوران وضعیت اقتصادی‌شان بهتر شد، جایگاه منزلشان تغییر پیدا کرد، به طبقات بالای شهر ملحق شدند و در نتیجه شکاف طبقاتی نیز افزایش پیدا کرد.

وی ادامه داد: بنابراین در این دوران یک طبقه اقلیت دارا و یک طبقه اکثریت و عظیم نادار شکل گرفت که این گروه نادار از تورم 49درصدی آن دوران بیشترین ضربه را می‌خوردند.

انتخابات ریاست‌جمهوری هشتم

این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود با اشاره به انتخابات ریاست‌جمهوری هشتم و رقابت خاتمی از جناح به اصطلاح چپ و ناطق‌نوری از جناح به اصطلاح راست در این انتخابات، تصریح کرد: توده‌های مردم از سیاست‌های هاشمی رفسنجانی و سیاست‌های به اصطلاح توسعه اقتصادی وی ضربه خورده و مأیوس شده بودند و از طرف دیگر ناطق‌نوری را دنباله‌رو همان برنامه‌ها و سیاست‌های هاشمی می‌پنداشته و گمان می‌کردند خاتمی از بیرون این مجموعه آمده است، لذا از وی (خاتمی) استقبال کردند و در واقع "رأی به خاتمی " رأی "نه به سیاست‌های دوره هاشمی " بود، وگرنه اینگونه نبود که واقعا خاتمی با یک‌سری برنامه ضدهاشمی آمده باشد.

خاتمی روی دیگر سکه هاشمی بود

محمدی با بیان اینکه مردم در این دوره دچار یک اشتباه در انتخاب شدند چرا که از این امر غفلت کردند برنامه‌های دوره دوم خرداد یعنی لیبرالیسم سیاسی روی دیگر سکه برنامه‌های دوره هاشمی یعنی لیبرالیسم اقتصادی بود، تصریح کرد: تکیه خاتمی بر جامعه مدنی، آزادی‌های سیاسی، گفتگوی تمدن‌ها و سیاست تساهل و تسامح بود و این وضعیت ادامه داشت و مردم دیدند نه تنها از لحاظ اقتصادی به آنها کمکی نشد بلکه ارزش‌های مسلم جامعه نیز در این دوره به سخره گرفته شد و شاهد اتفاقاتی بودیم که ارزش‌ها را زیر سوال برد و حتی در این دوره به قیام عاشورا نیز رحم نکردند.

وی با اشاره به اینکه قبل از پایان یافتن دوران خاتمی، قشر نادار جامعه از خاتمی و سیاست‌های وی رویگردان شدند، افزود: گواه بر این ادعا آن است در شرایطی که هنوز دولت خاتمی حاکم بود، در انتخابات شورای شهر که بوسیله خود دولت وقت انجام شد و گزینش و فیلتر شورای نگهبان نیز در کار نبود، مردم به خاتمی و به گروه مورد حمایت وی نه گفته و رأی ندادند و این وضعیت ادامه داشت تا اینکه جریان دوم خرداد در انتخابات مجلس هفتم به صورت بسیار بدی باخت.

انتخابات ریاست‌جمهوری نهم؛ احمدی‌نژاد از جنس مردم

استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل سیاسی در ادامه تحلیل دولت‌ها و اتفاقات رخ داده پس از پذیرش قطعنامه 598، به انتخابات ریاست‌جمهوری نهم و رقابت هاشمی و احمدی‌نژاد اشاره کرد و گفت: در این دوره طبقه مرفه قصد داشت قدرت را به دست بگیرد و سمبل این گروه نیز هاشمی رفسنجانی بود و جالب اینکه همه گروه‌ها و جناح‌ها اعم از اصولگرا و اصلاح‌طلب و چپ و راست نیز پشت سر هاشمی جمع شدند اما مردم به وی "نه " گفتند، چرا که مردم احمدی‌نژاد را بیرون از این ساختار و از جنس خود می‌دیدند و از طرف دیگر احمدی‌نژاد نیز وارد خطوط قرمز طبقه برخوردار شده بود و مسائلی مانند مافیای نفتی و ... را مطرح کرد که موجب شد مردم با رأی بالایی وی را انتخاب کنند؛ بنابراین احمدی‌نژاد نه با تکیه بر گروه و یا جناحی خاص، بلکه با تکیه بر همین "طبقه ندار " به قدرت رسید و مخالفت همه این مجموعه‌ها با احمدی‌نژاد از همان زمان آغاز شد.

سنت غلط اعتراض به نتایج انتخابات را هاشمی بنیان گذاشت 

محمدی با اشاره به اینکه در این زمان هاشمی رفسنجانی سنت غلط اعتراض به نتایج انتخابات را نیز پایه‌گذاری کرد، خاطرنشان ساخت: در طول 4 سال دولت نهم، گروه‌ دیگری به گروه منتقدان و معترضان یاد شده افزوده شدند که آنها افرادی بودند که نوع مدیریت 4 ساله را نمی‌پسندیدند.

انتخابات دهم و صف‌آرایی سنگین در مقابل احمدی‌نژاد 

وی در ادامه به انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و عزم جزم گروه‌های یاد شده برای رأی‌نیاوردن احمدی‌نژاد و پی‌ریزی برنامه‌ای سنگین برای رسیدن آنها به هدف متبوع خود اشاره کرد و گفت: در این زمان از گروه‌های ضد انقلاب و گروهک‌ها، طبقات بی‌تفاوت نسبت به انقلاب، طبقات مرفه و حتی انقلابیونی که در طبقه دارا شکل گرفته بودند،‌ به جایی رسیدند که احساس خطر کردند و برای پروژه "نه احمدی‌نژاد " وارد میدان شدند.

علت انتخاب موسوی از سوی گروه‌های مخالف احمدی‌نژاد

این استاد دانشگاه همچنین با اشاره به نحوه انتخاب کاندیدای این گروه‌ها برای رقابت با احمدی‌نژاد نیز گفت: خاتمی و هاشمی دوره 8 ساله‌ای را گذرانده و امتحان خود را پس داده بودند و افرادی مانند ناطق‌نوری نیز در گذشته شکست خورده بودند، بنابراین این گروه باید به دنبال یک چهره‌ موجه می‌گشت که نقاط ضعف وی از دید مردم پنهان باشد، بنابراین بهترین چهره، میرحسین موسوی بود که سابقه نخست‌وزیری دوران جنگ را داشت و بعد از آن نیز کنج عزلت گزیده و در این 20 سال وارد بحث‌های سیاسی نشده بود.

موسوی وارد جریانی شد که افراطیون هدایت می‌کردند / هدف افراطیون؛ تغییر ساختار 

محمدی‌ تأکید کرد: به نظر من موسوی را آوردند و وی در این مسیر افتاد، یعنی به سراغ او رفتند و موسوی نیز خواسته یا ناخواسته در جریانی افتاد که افراطیون آن را هدایت می‌کردند، آن‌هم افراطیونی که به ریاست‌جمهوری قانع نبودند بلکه برای تغییر ساختار آمده بودند؛ یعنی همان افراطیونی که در مجلس ششم به صورت دسته‌جمعی استعفا دادند؛ همانها که معتقد بودند رهبری باید جام زهر را بنوشد؛ همانها که می‌گفتند جمهوری اسلامی را مجددا به رفراندوم بگذاریم؛ همان‌ افراطیون سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت که حتی عبور از خاتمی را مطرح کرده بودند و هدفشان تغییر ساختار بود.

هاشمی رفسنجانی؛

وی با اشاره به اینکه رهبری این جریان افراطیون را مجموعه‌ای بر عهده داشتند که در این 16 سال کشور را اداره کرده بودند و طبیعتا در این مجموعه آقای هاشمی رفسنجانی یک نوع ارشدیتی نسبت به دیگران داشت، در پاسخ به این سوال که کارهایی که موسوی انجام می‌دهد نتیجه تفکرات شخص وی است یا موسوی نیز قسمتی از پازلی است که دیگران طراحی کرده‌اند، گفت: اندیشه لیبرالیستی اصولاً در همه چپ‌های آن زمان وجود داشت و موسوی نیز جزوی از آن بود، کما اینکه یکی از علل استعفای موسوی در دوران جنگ و بدون اطلاع‌دادن به امام این بود که احساس کرد انقلاب به سمت راست‌گرایی می‌رود، خصوصا از نظر اقتصادی.

این استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه تعجب همگان این است که موسوی چرا در شرایطی که برایش مساعد بود وارد میدان نشد، تصریح کرد: اگر موسوی سال 76 آمده بود قطعاً شانس موفقیتش بسیار بیشتر از خاتمی بود و اگر در سال 84 آمده بود نیز شانس‌اش به مراتب بیشتر از کاندیدای رقیب احمدی‌نژاد بود، ضمن اینکه معمولا در یک انتخابات میاندوره‌ای فردی که با رئیس‌جمهور مستقر رقابت می‌کند شانسش کمتر است چرا که رئیس‌جمهور امتیازاتی دارد که شانس وی را بیشتر می‌کند.

موسوی با "جرزنی " دست به یک انتحار سیاسی زد

محمدی با تأکید بر اینکه حتی اگر موسوی در این دوره شکست خود را صادقانه می‌پذیرفت در انتخابات ریاست‌جمهوری آتی از شانس بسیار بیشتری برخوردار می‌شد، افزود: موسوی در این دوره با نپذیرفتن نتایج انتخابات و به اصطلاح "جرزنی " دست به یک انتحار سیاسی زد.

وی در خصوص نشانه‌های حرکت موسوی برای تغییر ساختار در کشور گفت: وقتی در مصاحبه‌های مطبوعاتی از موسوی درباره اختلافاتش با مقام معظم رهبری در دوران نخست‌وزیری وی سوال می‌شد، می‌گفت: "این اختلافات مربوط به ضعف‌های قانون اساسی بود " اما واقعیت این است که این اختلاف‌نظر کاملاً جدی بود، کما اینکه موسوی در مصاحبه‌های خود با رسانه‌های خارجی یعنی هم در مصاحبه با روزنامه "تایم " و هم در مصاحبه با "دویچه‌وله " این امر را نشان داد و همه اینها نشان می‌دهد که موسوی همان موسوی دوران جنگ بود اما 20 سال صبر کرد زمانی که زمینه برای تغییر ساختار فراهم شده و وی وارد میدان شود.

موسوی دقیقاً همان اشتباه بنی‌صدر را مرتکب شد

این کارشناس مسائل سیاسی و استاد دانشگاه با بیان اینکه تناقضات بسیار عجیبی را در رفتارهای موسوی شاهد بودیم، خاطرنشان کرد: موسوی می‌گفت که احساس خطر کرده و وارد میدان شده بود اما وقتی از او می‌پرسیدند که از چه چیزی احساس خطر کردید؟ می‌گفت: "قانون رعایت نمی‌شود " اما در مقابل می‌بینیم که خود موسوی بدترین بی‌قانونی‌ها را انجام داد و در مناظره‌اش نیز سیاست‌خارجی دولت احمدی‌نژاد و مسائلی مانند طرح موضوع هولوکاست، نابودی اسرائیل، دانشگاه کلمبیا، اجلاس دوربان2 و ... را به عنوان نقطه ضعف معرفی کرد یعنی دقیقا همان مسائلی که غرب به خاطر آنها از دولت نهم به شدت ناراحت بود و این مسائل آن را می‌رساند که در حقیقت یک نوع سیگنالی به غرب منتقل می‌شد که اگر ما بیاییم شرایط برای شما مطلوب خواهد شد.

محمدی در ادامه با تأکید بر اینکه موسوی دقیقا همان اشتباه بنی‌صدر را مرتکب شد، خاطرنشان کرد: یعنی موسوی نیز فکر کرد این 13 میلیونی که به وی رأی دادند واقعا به خود موسوی رأی داده‌اند، غافل از اینکه هر کدام از این رأی‌دهندگان، بنا به دلیلی به وی رأی داده‌اند. لذا این گمان که این 13 میلیون را می‌تواند بعد از انتخابات برای تغییر ساختار با خود همراه کند، یک اشتباه مسلم و استراتژیک از سوی موسوی بود.

فاتحه آینده سیاسی موسوی خوانده شد

محمدی در پاسخ به این سوال که آینده سیاسی موسوی را با توجه به اتفاقات اخیر چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ گفت: تمام؛ فاتحه آینده سیاسی موسوی با بی‌قانونی‌ها و رفتارهای وی خوانده شد.

*غرب فکر می‌کرد شعور انقلابی ایرانیان پایان یافته است

منوچهر محمدی استاد دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری فارس در تشریح جبهه خارجی اغتشاشات اخیر، با بیان اینکه انقلاب اسلامی با شعار استکبارستیزی و تقابل با قدرت‌های استکباری شکل گرفت و به پیروزی رسید، گفت: در دوران جنگ تحمیلی این منازعه همچنان ادامه داشت و صدام به نمایندگی از استکبار جهانی وارد جنگ با ایران شد و در طی این مدت شاهد ارسال کمک‌ها از سوی اتحاد جماهیر شوروی سابق و غربی‌ها به صدام بودیم.

محمدی اضافه کرد: غرب و دشمنان خارجی پذیرش قطعنامه 598 و نوشیدن جام زهر توسط حضرت امام (ره) را به عنوان یک «ترمیدور» دیدند، ترمیدوری که آن را آغاز استحاله و عقب‌نشینی انقلاب تلقی کردند و احساس می‌کردند که آن روحیه، شور و شعور انقلابی پایان یافته است. (ترمیدور در انقلاب فرانسه آغازی بود برای بازگشت به ارزش‌های گذشته و سیستم قبلی)

این کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به پیگیری سیاست تنش‌زدایی در دوران هاشمی رفسنجانی و با بیان اینکه غربی‌ها هاشمی را فردی پراگماتیسم (واقع‌گرا) و کسی که می‌توان با آن کنار آمد،‌ می‌دانستند، یادآور شد: منتها با توجه به فطرت و ماهیت استکبار که به هیچ وجه حاضر نیست با دشمن خویش سازش کند، غرب و استکبار احساس کردند باید فشار را بیشتر وارد کنند و به همین منظور تلاش کردند تحریم‌ها را افزایش دهند و این وضعیت تا آمدن آقای خاتمی ادامه داشت. احساس کردند انقلاب اسلامی به سراشیبی استحاله وارد شده و باید همچنان بر آن فشار وارد کرد تا با شتاب بیشتری سقوط انقلاب دنبال شود.

*خاتمی پیامی محرمانه به آمریکا فرستاد 

این استاد دانشگاه تهران گفت: در دوره آقای خاتمی این تصور تقویت شد، زیرا آقای خاتمی سعی می‌کرد سیاست تفاهم با غرب و اینکه ما بچه خوبی هستیم را دنبال کند. در همان اوایل مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان انجام داد که از «آبراهام لینکلن» به عنوان شهید و از «پیوریتن‌های» راهزن به عنوان آزادمردان یاد کرد و اوج وادادگی در نامه‌ای بود که به صورت محرمانه در سال 2003 دولت آقای خاتمی برای آمریکا فرستاد که نهایت انفعال بود. منتها این بدان معنا نبود که غرب سازش کند، بلکه غرب فشارهایش را افزایش داد.

وی ادامه داد: در موضوع هسته‌ای، غرب حتی به ایران اجازه نداد 20 سانتریفیوژ داشته باشد و وضعیت بسته‌ای هم که ارائه کردند مشخص بود و علاوه بر آن ایران یکی از محورهای شرارت نامیده شد، زیرا احساس می‌کردند باید فشار را بیشتر کنند و همان بلایی که سر «یاسر عرفات» و سازمان آزادیبخش فلسطین آوردند، بر سر انقلاب و جمهوری اسلامی بیاورند. تصور می‌کردند این سیستم در کشور جا افتاده و روند حرکت همین روندی است که ادامه می‌یابد، چون انقلاب‌های دیگر به همین صورت بود.

*احمدی‌نژاد شالوده ساختار استکبار را نشانه رفت 

محمدی اضافه کرد: یک دفعه متوجه شدند از درون این حرکت در انتخابات دوره نهم، احمدی‌نژاد آمد. احمدی‌نژادی که شالوده‌های ساختار استکبار را نشانه رفته بود و نسبت به همه تحریم‌ها و فشارها با بی‌اعتنایی برخورد می‌کرد و سیاست تهاجمی و طلبکارانه را در مقابل غرب و استکبار اتخاذ کرد و این موضوع برای آنها خیلی تعجب‌آور بود.

استاد دانشگاه تهران گفت: در ابتدا سعی کردند با افزایش فشارها، تهدید نظامی و ... مانع از این حرکت شوند، ولی موفق نشدند و در نهایت سیاست بی‌اعتنایی به غرب باعث شد که در زمینه هسته‌ای به دانش هسته‌ای دست یابیم و وارد فضا نیز شویم.

وی با بیان اینکه در همین زمان غرب با دو معضل دیگر یعنی باتلاق‌هایی که در عراق و افغانستان برای خود خلق کرده بود مواجه شد، اظهار داشت: آنها برای محاصره انقلاب اسلامی و تشدید فشار آمده بودند، ولی در این دو باتلاق فرو رفتند و برای بیرون آمدن از این باتلاق‌ها به ایران نیاز پیدا کردند و دیدند بدون کمک ایران از این دو باتلاق نمی‌توانند بیرون بیایند و در این شرایط احساس کردند که باید با ایران بر سر میز مذاکره بنشینند.

نه به احمدی‌نژاد از سیاست‌های غرب شد

این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: اوباما به خاطر شکست‌هایی که آمریکا در عراق و افغانستان متحمل شد و تنفری که ایجاد شده بود با سیاست تغییر آمد و اعلام کرد که آماده است با ایران بدون هیچ شرطی بر سر میز مذاکره بنشیند. در واقع می‌رفت که نظام استکباری واقعیت انقلاب اسلامی و قدرت جمهوری اسلامی را پذیرا باشد و به عنوان یک واقعیت و قدرت بر سر میز مذاکره نشسته و مسائلشان را مطرح کنند، منتها این مصادف شد با چهار انتخابات که هر چهار انتخابات (لبنان، ایران، عراق و افغانستان) در میزان قدرت ایران بر سر میز مذاکره اثرگذار بود.

وی ادامه داد: غرب در لبنان به طور جدی وارد شد تا جلوی پیروزی 8 مارس را بگیرد و صدها میلیارد دلار هزینه کرد. «بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکا چند روز قبل از انتخابات به لبنان سفر و اعلام کرد اگر گروهی مطابق میل ما نباشد، همه کمک‌ها را قطع خواهیم کرد و در نهایت نیز موفق شدند از پیروزی جناح 8 مارس جلوگیری کنند.

محمدی افزود: درباره انتخابات ایران نیز به این جمع بندی رسیدند که احمدی‌نژاد با سیاست‌ها و برنامه‌هایی که اجرا کرده، شریک خوبی برای مذاکره نیست و طلبکارانه بر سر میز مذاکره می‌نشیند و سطح توقعات را خیلی بالا خواهد برد. به همین خاطر «نه احمدی‌نژاد» جزو سیاست‌های غرب شد. در اینجاست که حلقه اتصال داخل و خارج شکل می‌گیرد؛ یعنی توافق بر سر یک مسئله؛ اینکه احمدی‌نژاد نباید بشود.

وی یادآور شد: غربی‌ها تجربیاتی نیز داشتند که همان تجربیات انقلاب‌های رنگین بود که در اوکراین و گرجستان جواب داده بود و لذا این تجربه را به ایران منتقل کردند و برای این حرکت در داخل و برای کسانی که «نه احمدی‌نژاد» می‌گویند، نیز رنگی انتخاب ‌شد.

*موسوی چشم بسته خواستار ابطال انتخابات شد

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در تمام تحولات 30 ساله اخیر هیچ جناح و گروهی «رنگ» را به عنوان سمبل حرکت خود انتخاب نکرده بود،‌ یادآور شد:‌ برای اولین بار بود که «رنگ» برای این کار انتخاب شد.

محمدی افزود:‌ از دیگر سو همه امکانات خود را بسیج کردند تا احمدی‌نژاد انتخاب نشود، اما براساس نظرسنجی‌ها،‌ انتخاب احمدی‌نژاد قطعی بود. زیرا احمدی‌نژاد در طول این چهار سال با طبقه اکثریت جامعه و به قول امام (ره) «کوخ‌نشینان» که جزو محرومین و مستضعفین بودند و خودشان انقلاب کردند، ارتباط برقرار کرد و با مسافرت‌های خستگی‌ناپذیری که به شهرها و روستاها انجام داد، این افراد‌ فهمیدند احمدی‌نژاد می‌تواند نماینده و سمبل آنها باشد.

به گفته این کارشناس مسائل سیاسی آنها بر روی آرای خاموش تکیه کرده بودند و فکر می‌کردند اگر آرای خاموش به صحنه بیاید احتمال برد و یا به دور دوم کشیده شدن انتخابات وجود دارد و زمینه برای جر زدن هم هست.

محمدی با اشاره به انتخابات گرجستان، اظهار داشت: در انتخابات گرجستان اختلاف 4 درصدی بین شواردنادزه و ساکاشویلی وجود داشت اما در انتخابات دهم با توجه به استقبال عظیم مردم، بیشتر آرا به سمت احمدی‌نژاد رفت و این موضوع برای غرب عجیب و غیرقابل پیش‌بینی بود.

وی ادامه داد: قبل از اعلام نتایج، براساس اجرای آن سناریو، موسوی اعلام کرد که پیروز شده و گفت اگر غیر از این اتفاق بیفتد تقلب صورت گرفته است. بعد که نتیجه چیز دیگری شد به انتخابات و جا به جایی آرا اعتراض نکرد، بلکه چشم بسته خواستار ابطال انتخابات شد. پس از آن گفت که ابطال انتخابات کف تقاضاهاست و در مصاحبه با روزنامه تایم عنوان کرد که این حرکت، حرکتی نیست که صرفاً محدود به انتخابات باشد، بلکه در جهت تغییر ساختار است. این با آن تئوری که در دوران اصلاحات مطرح می‌شد یعنی فشار از پایین، چانه‌زنی در بالا، دقیقا تطبیق می‌کند و شاهدیم که همه برای انجام راهپیمایی بسیج شده و گروه‌های اغتشاشگری که از قبل آماده شده بودند، وارد صحنه می‌شوند برای اینکه بتوانند انقلاب رنگین را به نتیجه برسانند.

*ورود یکپارچه سران قدرت‌‌های غربی به اغتشاشات سناریوی طراحی شده را لو داد

به گفته این استاد دانشگاه موضوع ابطال انتخابات بهانه‌ای می‌شود برای تحقق تغییر ساختار.

محمدی یادآور شد: اما آنها از دو چیز در ایران غافل بودند یکی وجود رهبری و ولایت فقیه که استوار و محکم در مقابل این حرکت می‌ایستد و دوم حمایت همه جانبه‌ای که توده‌های مردم هر زمان احساس کردند چنین بحرانی وجود دارد، وارد صحنه شدند و لذا این بحران به اتمام می‌رسد.

این کارشناس مسائل سیاسی اینکه سران قدرت‌های غربی یک دفعه و یکپارچه وارد می‌شوند و حتی همه محذورات دیپلماتیک را کنار می‌گذارند و به دفاع از این شورش‌ها و حرکت‌ها می‌پردازند را نشانگر آن سناریویی دانست که از قبل تنظیم شده و باید اجرا شود.

وی با بیان اینکه هم جبهه داخلی و هم جبهه خارجی قمار خطرناکی کردند،‌ خاطرنشان کرد: خوشبختانه در این ماجرا بازنده قطعی شدند، ولی این کار هزینه‌بردار بود. متاسفانه‌ عده‌ای حتی از دوستان انقلاب ندانسته و ناخواسته در این دایره،‌ چرخ و روند افتادند و همان اشتباهاتی را که در اواخر دوره آقای خاتمی رخ داد، باز تکرار شد.

این استاد دانشگاه تهران در ادامه به بیان خاطره‌ای پرداخت و افزود: یکی از اساتید من روی تخته نوشت «تاریخ برای یاد نگرفتن است» ما اعتراض ‌کردیم و گفتیم که تاریخ برای یاد گرفتن است و او در جواب گفت اگر برای یاد گرفتن بود، این همه اشتباهات تکرار نمی‌شد.

*انقلاب استوارتر و تنومندتر از گذشته پیش می‌رود

محمدی گفت: ما در طول این 30 سال از این بحران‌ها داشتیم، ولی برای بحران سازان و کسانی که در تعبدشان نسبت به امام (ره) و ولایت فقیه و انقلاب همواره مشکل داشتند، هیچ وقت درس عبرتی نشد.

این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: با اطمینان می‌توانم بگویم انقلاب ما این بحران را هم پشت سر می‌گذارد و خیلی استوارتر، تنومندتر و شفا‌ف‌تر به پیش می‌رود.

محمدی به نامه‌ای که به خاتمی نوشته بود اشاره کرد و افزود: در این نامه بعد از 18 تیر نوشتم که قطار انقلاب همچنان روی ریل خود در حال حرکت است،‌ گاهی در سرازیری سرعت می‌گیرد و گاهی در سربالایی کند می‌رود، گاهی در یک پیچ به راست و گاهی به چپ متمایل می‌شود؛ اما همچنان روی ریل خود است. لوکوموتیوران کس دیگری است، ما نیستیم. ما مسافران این قطاریم، باید مواظب باشیم از این قطار پرتاب نشویم. در طول 30 سال دیدیم چه کسانی که پرتاب نشدند.

وی گفت: انشاءالله خدا به همه ما کمک کند که بتوانیم همچنان سوار قطار انقلاب باشیم.