ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

prof-mohammadi.ir

متن کامل سخنرانی استاد محمدی با موضوع پیچ تاریخی

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
نوشته شده توسط  | منتشرشده در: مجموعه ۱

متن کامل سخنرانی جناب آقای دکتر منوچهر محمدی، (دکترای مطالعات بین‌الملل از دانشگاه کارولینای جنوبی در شهر کلمبیا- آمریکا و مدیر گروه علوم سیاسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی-ره)  باموضوع: تبیین مفهوم پیچ تاریخی در فرمایشات رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) در سی امین نشست انقلاب اسلامی، مخاطرات امروز و فردا که جمعه ۱۸ اسفندماه در سالن پژوهشگاه دفتر تبلیغات اسلامی استان قم برگزار شد:7

 

سلام علیکم.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین و صل الله علی سیدنا نبینا ابوالقاسم محمد.

ضمن اظهار تشکر از عزیزان در مؤسسه ی ولاء منتظر که به بنده این فرصت را دادند امروز در خدمتشان باشیم و در رابطه با مسئله ی بسیار مهمی که به نام مفهوم پیچ تاریخی هست از دیدگاه مقام معظم رهبری صحبت بکنیم. ماهیت این امر این هست که تبیین اصولا انقلاب اسلامی و تئوریزه کردن انقلاب اسلامی خب یک کار بسیار مهم است که متأسفانه آن طور که باید و شاید ما در طول این سی و چند سال بهش نپرداختیم و این کاری است که باید صورت بگیرد.

بنده به عنوان یک سرباز و خادم کوچک انقلاب اسلامی وظیفه ی خودم دانستم که دستاوردهای انقلاب اسلامی را در سطح کلان به صورت تئوریک ارائه بکنم و امروز اگر چه فرصت کافی نیست ولی این دستاورد ها را در سطح کلان در ۴ سطح متفاوت مورد بررسی قرار خواهیم داد. یکی در سطح ملی و دیگری در سطح منطقه و سوم در سطح جهانی و نهایتا در سطح تاریخی، در سطح تاریخی به همان مسئله ی پیچ تاریخ خواهیم پرداخت منتها من مجبور هستم برای اینکه به آن سطح برسیم ابتدا سه سطح قبلی را هم به صورت اجمال و خلاصه بیان بکنم.

تا به حال هر چه در مورد دستاوردهای انقلاب گفته شده است دستاوردهای خرد بوده هیچ وقت به دستاوردهای کلان پرداخته نشده است. ما در سطح ملی اگر بخواهیم به صورت کلان نگاه بکنیم دو دستاورد بسیار مهم انقلاب اسلامی داشته است یکی تفکیک نظام دینی در دنیای پست مدرن و این نظام، نظامی کار آمد به نام جمهوری اسلامی، برای ما ها که آن دوران قبل از انقلاب را دیدیم وقتی که به خصوص در زمان انقلاب می گفتیم استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی یا نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی از ما سؤال می شد که منظور شما از جمهوری اسلامی چیست؟ آیا مثل جمهوری پاکستان است؟ چون می دانید پاکستان هم جمهوری اسلامی بوده است از سال ۱۹۴۹ که استقلال پیدا کرد و جدا شد از هند به نام جمهوری اسلامی بود یا مانند بروتامی که آن هم جمهوری اسلامی بود و هنوز هم هست یا نه منظور شما مثل عربستان است که می گوید قانون من قرآن است قانون اساسی و مسائل شرعی را باید رعایت بکنیم؟ ما در جواب می گفتم که هیچ کدام از این ها الگوی ما نیست.

می گفتند چه الگویی شما دارید و به آن عمل می کنید؟ جواب می دادیم که الگوی ما دوران حکومت نبی اکرم صلوات الله و سلام علیه هست و یا دوران حکومت ۵ ساله ی امام علی ابن ابیطالب (علیه السلام) است. خب این جواب برای کسانی که طرف مخاطب ما بودند خیلی مبهم بود سؤال می کردند چگونه شما می خواهید به هزار و چهار صد سال قبل برگردید در دنیای مدرن و پیچیده ی امروز نظام دینی مانند نظام آن دوران برپا بکنید؟ واقعا جوابی نداشتیم ولی انقلاب اسلامی به برکت وجود حضرت امام آمد چنین نظامی را ایجاد کرد و این نظام توانست کار آمد باشد و د ر مقابل همه ی فشار ها و توطئه ها ایستادگی بکند و روز به روز هم قدرتمند تر بشود با دو شعار مشخص، یکی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود و دیگری نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی.

امروز که ۳۴ سال از پیروزی انقلاب گذشته است وقتی که ارزیابی می خواهیم بکنیم ملاحظه می کنیم که این نظام در اجرای این دو شعار هم کاملا موفق بوده یعنی امروز در تمام دنیا که نگاه بکنیم نظامی مستقل تر از نظام جمهوری اسلامی نیست این را هم دوست و هم دشمن بهش اعتراف کردند تحت تأثیر هیچ عامل و قدرتی خارج از چهارچوب نظام تصمیم گیری نمی شود و تحت تأثیر قرار نمی گیرد و آزادی هم با انقلاب اسلامی هم باز تعریف شد و هم عملا این آزادی به صحنه ی عمل در آمد آزادی با آن تعریفی که غربی ها می کردند یعنی بی بند و باری این معنی تغییر کرد به آزادی ملت در تصمیم گیری، در انتخاب، در اداره ی جامعه.

می دانید که انقلاب های دیگر عموما بعد از پیروزی منجر به دیکتاتوری شده است دیکتاتوری مطلقه و مردم از صحنه خارج شدند هم در فرانسه که به دیکتاتوری ناپلئون تبدیل شد هم در روسیه که به دیکتاتوری استانلیستی منجر شد و مردم هیچ نقشی ندادند لنین در اولین انتخابباتی که کردند در روسیه، ۲۵ درصد رأی بیشتر کمونیست ها نیاوردند لنین گفت مردم بی خود کردند رأی ندادند به ما از این به بعد شما فقط یک کاندید معرفی می کنید از حزب کمونیسم مردم خواستند رأی بدهند نخواستند ندهند که این وضعیت تا فروپاشی شوروی ادامه داشت ولی در ایران در همه چیز به انتخاب مردم بود و به خواست مردم گذاشته شد در انتخابات خود نظام، در انتخاب خبرگان قانون اساسی و در تصویب قانون اساسی، در ریاست جمهوری، در نمایندگان مجلس، شورای محلی و… ما در سال ۱۳۵۸، ۷ مرتبه در یک سال مردم را پای صندق های رأی بردیم گفتیم مردم باید تصمیم بگیرند چه کسی انتخاب بشود.

و جالب این است که نظام و رهبران انقلاب هرگز خواسته ی خودشان را حتی مطرح هم نکردند که در تصمیم گیری مردم نقش داشته باشد اما بعدا سوگند خوردند و الله من به بنی صدر رأی ندادم ولی مردم که رأی دادند امام تنفیذ کرد فرماندهی کل قوا را هم بهشان داد و تا زمانی که مردم رأی خودشان را پس نگرفتند امام حمایت های بی چون و چرای خودشان را از بنی صدر به عنوان اولین رئیس جمهور نگرفتند. در انتخابات ۱۳۷۶ عموما فکر می کردند که رهبری نظرش به آقای ناطق نوری است ولی مردم به خاتمی رأی دادند و این رأی پذیرفته شد و سال ۱۳۸۴ اکثر مردم، اکثر جبهه ها، اکثر احزاب، شخصیت ها پشت سر آقای هاشمی رفسنجانی جمع شدند ولی مردم دیگری را انتخاب کردند و مورد قبول قرار گرفت این آزادی در هیچ کجای دنیا نیست.

در یک نگاه می گویم که آقا فقط دو تا کاندید از حزب های دمکرات و جمهوری خواه معرفی می کنند شما حق داری فقط به یکی از این دو تا رأی بدهی آن دو نفر هم می روند قبلا در یک مؤسسه ی مخوفی به نام بیلدر بیگ طوق بندگی را به گردن می گذارند تا اجازه بدهند بیایند کاندید بشوند و اگر در موقعیت ریاست جمهوری بخواهند تخطی بکنند حتما ترور می شوند مثل کندی، کندی همان اولی که رئیس جمهور شد خواست یک ذره از خواست آنها سرپیچی بکند ترورش کردند ۱۳ نفر هم روی ترور کندی کشتند یعنی آن که ترور کرد کندی را کشت آن کسی که ترور کرد آن را هم کشتند تا ۱۳ نفر را کشتند که اثری در جایی نماند آنها دموکراسی هایی است که دارند می گویند.

ولی در انقلاب اسلامی این آزادی هست و آن نه شرقی، نه غربی که سیاست خارجه ی ما بوده تا به امروز ما با قاطعیت حفظ شده و لذا مهم این است که با چه قدرتی انقلاب اسلامی توانسته بماند انقلاب اسلامی قدرت را هم بازوری کرد یعنی اینکه قدرتی که از لوله ی توپ جمع می شد و مطرح می شد می گفتند هر کس بمب اتم بیشتر دارد می تواند قدرت داشته باشد و زور بگوید به دنیا این را هم انقلاب اسلامی بازوری کرد گفت منابع دیگری هم وجود دارد که آن منابع، منابع قدرت والا تر است که در اینجا ملاحظه می کنید من ۱۰ مورد را به صورت منابع قدرت توزیع کردم که عنایات الهی خداوند به سه طریق ما را کمک می کند.

 یکی راه را نشان می دهد دیگر اینکه امداد های غیبی و سربازانش را می فرستد کمک ما و سوم اینکه پیروزی را تضمین می کند اصل تکیه بر توده های مردم، تکیه بر پیروی از ولایت فقیه و موارد دیگری است که شما اینجا ملاحظه می کنید من به علت اینکه وقتم خیلی محدود  است به آنها خیلی نمی پردازم. انقلاب اسلامی توانسته نظامی کارآمد و هماورد با همه ی قدرت های جهانی ایجاد بکند و این در شرایطی بوده است که نیچر می گفت خدا مرد، اندیشمندان غربی و حتی مسلمانان هم می گفتند دوره ی دین دیگر گذشته است از کشور ما بود که گروهی به نام حجتیه معتقد بودند امکان ایجاد حکومت دینی در زمان های بعد نیست باید دنیای غرب پر از ظلم و جور بشود تا آقا ظهور بکنند ولی انقلاب اسلامی نشان داد که یک همچین کاری می شود کرد.

دومین دستاورد انقلاب اسلامی در سطح ایجاد و شکلگیری جامعه ی ولایی است جامعه ی ولایی که از سه عنصر رهبری ولایی، مکتب ولایت ولایی و امت ولایتمدار شکل گرفته است این تا به حال در کشور ما متأسفانه مطرح نشده و بیان نشده و دیده نشده در واقع یعنی در جوار ایجاد یک نظام سیاسی دینی ما یک نظام اجتماعی دینی هم یعنی مردم سالاری دینی دو روی سکه دارد یک رویش نظام سیاسی است و روی دیگرش نظام اجتماعی است که این نظام اجتماعی همین طور که ملاحظه می کنید متشکل است از رهبری ولایی، مکتب ولایی و امت ولایت مدار که من این سه تا را شبیه کردم به سه عنصر وجود انسان به معنی روح، جسم و مغز که هر کدام روش بگیرند دو تای دیگر مرده و ناکارآمد خواهد بود.

این سه در دوران شکل گیری انقلاب شکل گرفت اوایل انقلاب مرحوم بازرگان می گفت آقا مردم بروند خانه هایشان، روحانیت هم بروند خانه هایشان بروند حوزه و مسجدشان بگذارند ما که من یک کلمه ی فکل کراواتی هم اضافه کردن بگذارند ما فکل کراواتی ها اداره بکنیم کشور را. حضرت امام به دنبال این خروشی را به راه انداختند که مردم باید در صحنه باشند روحانیت باید در صحنه باشد و حتی اگر بعضی ها یادشان باشد می گفتند آقا عاشورا هم به آن صورتی که در گذشته بود دیگر لازم نیست عزاداری بشود چون در عاشورا امام حسین پیروز شد حالا دیگر باید شادی بکنیم نه اینکه عزا بگیریم و حضرت امام در مقابل هر سه تای این حرف عکس العمل نشان دادند و گفتند که باید به همان صورت سنتی عاشورا برگزار بشود ما هر چه داریم از عاشورا است.

و بنابراین امام در مقابل نظام سیاسی یک نظام اجتماعی هم شکل داد که این نظام اسمش شد نظام ولایی، این در مقابل جامعه ی مدنی بود که آقای خاتمی مطرح می کرد که خاطرتان هست حضرت آقا فرمودند ما منظورمان مدینه النبی است و این مدینه النبی واجب است و امروزش را می توانیم بگوییم جامعه ی ولایی. این جامعه ی ولایی ۳ کار کرده در طول این ۳۴ سال یکی حافظ نظام بوده است یعنی هر وقت که می دید نظام در خطر است وارد می شد دوم خنثی کننده ی توطئه ها بوده است تمام توطئه های چه سخت و چه نرم به بدنه ی همین نظام یعنی جامعه ی ولایی خنثی شد فتنه ی ۸۸ را کی خنثی کرد؟ دولت کرد؟ یا نظام سیاسی کرد؟ نه، این جامعه ی ولایی بود در ۲۳ تیر ۱۳۷۸ کی ها آمدند به میدان، حتی در فتنه های قبل.

من محاسبه کردم تنها در دوره ی ۱۰ ساله ی عمر پربرکت حضرت امام ۱۷ توطئه ی براندازی در این کشور انجام شد که اگر یکیش در یک کشور دیگر انجام شده بود آن نظام ساقط شده بود ولی این جامعه ی ولایی توانست همه ی آن توطئه ها را خنثی بکند ۴ کودتای نظامی طراحی شد ۵ جنگ قومی راه اندازی شد ۴ گروه تروریستی فعال شد ۲ جنگ خارجی یکی حادثه ی طبس و یکی هم جنگ تحمیلی و دو فتنه ی بزرگ هم طراحی شد که یکی فتنه ی شریعتمداری و دیگر فتنه ی قائم مقامی رهبری، ۱۷ توطئه ی براندازی شد آن هم در یک نظام نوپا تازه شکل گرفته بود ولی همه ی اینها را جامعه ی ولایی بود که خنثی کرد.

و بعد هم جنگ نرم ۲۰ ساله ای که برنامه ریزی شد و در سال ۸۸ کلیدش زده شد به وسیله ی همین جامعه ی ولایی بود سومین کاری که این جامعه ی ولایی می کند تداوم انقلاب است ثیعنی این جامعه ی ولایی بود که انقلاب را علی رغم گذشت ۴ نسل همچنان پایدار و برپا دارد یک نکته ی خیلی خیلی مهم و جالب را هم خدمتتان عرض بکنم که شاید کمتر بهش توجه کردید خواص و نخبه ها تا زمانی مشروعیت و مقبولیت دارد که در درون این جامعه ی ولایی خودشان را تعریف بکنند به محض اینکه از این جامعه ی ولایی یک ذره زاویه گرفتند سقوطشان قطعی بوده است با همه ی عده ای که داشتند و جالب این است که وقتی هم که سقوط می کنند حتی یک نفر را هم با خودشان نتوانستند ببرند.

آقای شریعتمداری مقلدینش اول انقلاب بعضا بیش از امام بود ولی سقوط که کرد حتی یک نفر قطر اشکی هم برایش نریخت، رئیس جمهور اول ۸۵ درصد آراء را داشت سقوط که کرد مجبور شد با چادر و لباس زنانه از کشور فرار بکند و بسیاری دیگر که سقوط کردند و اتفاقی نیفتاد متأسفانه بسیاری از نخبگان ما توجه به این مسئله ندارند و گاهی أنا رجل می گویند و امروز هم متأسفانه ما می بینیم بعضی از نخبگان امربهایشانمشتبهمیشود فکر می کنند ۲۵ میلیون رأی که آوردند در انتخابات مال خودشان هست قهر می کنند به امید اینکه مردم بریزند در خیابان و شعار بدهند برایش، یک نفر نیامد در خیابان.

این جامعه ی ولایی را ما باید خوب بشناسیم و در خدمت این جامعه ی ولایی باشیم و بدانید ضامن تداوم پیروزی انقلاب اسلامی ما این جامعه ی ولایی است که به حمد الله تا به حال هر چه روز به روز بیشتر قوام پیدا کرده و پیش رفته است این در سطح ملی و اما در سطح منطقه من همان طور که عرض کردم مجبور هستم یک مقدار بحث انحرافی بگویم تا به پیچ تاریخی برسم در سطح منطقه انقلاب اسلامی هم برای کل مسلمانان دست آورد های خوبی داشت و هم برای شیعیان که برای مسلمان ها سه دستاورد بزرگ داشت اینکه بازگشت به خویشتن خویش بود ۵/۱ میلیارد مسلمان واقعا از خود بیگانه بودند احساس حقارت می کردند هویت نداشتند در مسابقه ی با الگر گرفتن از غرب از هم سبقت می گرفتند ولی انقلاب اسلامی آمد به انها هویت داد.

من دوستی داشتم عراقی بود، سنی هم بود وقتی انقلاب به پیروزی رسید گفت الحمد الله، گفت من تا به حال هویت نداشتم بگویم عراقی هستم با چه پیشینه ای؟ بگویم عرب هستم با چه پیشینه ای؟ بگویم مسلمان هستم با چه وضعیتی که داریم الان؟ ولی انقلاب اسلامی به من هویت داد امروز می توانم افتخار بکنم که مسلمان هستم زیرا که اسلام توانست در یک کشوری مثل ایران پیروز بشود دومین دستاوردی که داشت نهضت های آزادی بخش اسلامی بود قبل از انقلاب ما در تمام جهان اسلام یک نهضت آزادی اسلامی نداشتیم یا مارکسیست بودند یا لیبرال بودند یا ناسیونالیسم و غیره از تمام نهضت آزادی بخش فلسطین که ۱۷ گروه بود همشان از این فرقه بودند. در افغانستان تنها دو حزب کمونیستی بود به نام خلق و پرچم ولی بعد از انقلاب نهضت های اسلامی یکی پس از دیگری پا گرفت. حماس، حزب الله، جهاد اسلامی و بسیاری از نهضت ها که الان وجود دارند این ها مرهون و مولود انقلاب اسلامی هستند.

سومین دستاورد بیداری اسلامی بود خب می دانید در مورد بیداری اسلامی نظرات مختلفی گفته شد بیداری انسانی، بهار عربی، توطئه ی آمریکا، خاورمیانه ی بزرگ و بیداری عربی ولی بر حق و الانصاف اگر آدم بخواهد نگاه بکند این بیداری اسلامی بود من در اینجا وجوه تشابهی که میان انقلاب اسلامی و این بیداری اسلامی هست در اینجا ردیف کردم اول اینکه این انقلاب مانند انقلاب اسلامی توده ای و مردمی است این حرکت ها نه طبقاتی است، نه صنفی است، نه قومی است، نه نژادی.

خب می دانید که انقلابفرانسهرامیگویندانقلابپژوآردی ، انقلاب روسیه را می گویند انقلاب کار گری، انقلاب پین را می گویند انقلاب کشاورزان، انقلاب کوبا را می گویند انقلاب کریکی ولی انقلاب اسلامی به اعتراف همه ی دوست و دشمن مردمی ترین و توده ای ترین انقلاب بود. توده های مردم بودند به قول امام پا برهنه ها انقلاب کردند و در این حرکت ها هم همین طور عبد الناصر چهره ی بسیار محبوبی بودند میان عرب ها ولی شما یک دانه تصویر ناصر را ندیدید در ایران سعی می کردند تصویر مصدق را به عنوان نماد ملی گرایی مطرح بکنند ولی در آنجا حتی این را اجازه ندادند مطرح بشود.

دوم نقش جوانان در پیش آوری انقلاب، سوم نقش زنان. انقلاب اسلامی زنان را به صحنه ی مبارزه آورد آن هم در جوامعی مانند یمن که اهل سنت حتی در مساجدشان هم جایی برای زنان ندارند شما دیدید که زنان با پوشش آمدند و مبارزه کردند و نهایتا هم غیر مسلحانه بودن انقلاب اسلامی اولین انقلاب غیر مسلحانه بود و رفتار با ارتش رفتار برادرانه ای بود کتک می خوردند، کشته می شدند ولی هرگز اسلحه به دست نگرفتند و نهایتا شدند نماد های مذهبی که به کار برده می شد نماز جمعه ها، نماز جماعت ها، الله اکبر، مسجد تمام نشانه ی بیداری اسلامی بود و نهایتا هم پیروزی اسلام گرایان در آنجایی که انتخابات کردند چه در تونس و چه در مصر اسلام گراها به پیروزی رسیدند و اما برای شیعیان یک دستاوردهای ویژه ای هم داشت.

اولین دستاورد که داشت این بود که شیعیان را انقلابی کرد. شعیان در طول ۱۴۰۰ سال به علت ظلم و ستمی که می شد و با تکیه بر تقیه یک روحیه ی محافظه کاری پیدا کرده بودند امام تقیه را حرام کرد و اظهار عقاید را واجب و این اثر گذار شد من هم قبل از انقلاب به لبنان رفتم و هم بعد از انقلاب، قبل از انقلاب شیعیان در لبنان حتی متهم بودند به جاسوسی اسرائیل امام موسی صدر که رفت به لبنان حرکتی از محرومین را ایجاد کرد در خیلی از جاها محروم بودند شیعیان و می دانید که در سال ۱۳۵۶ یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسرائیل تا بیروت آمده بود و چهار قدرت بزرگ جهانی هم به حمایت اسرائیل آمده بودند به بیروت آمریکا، انگلیس، فرانسه و ایرانی ها بعد از پیروزی انقلاب این بچه های شیعه ی محروم تبدیل شدند به بلور های آتشینی که ظرف دو سال این ۵ قدرت جهانی را وادار به فرار کردند با کامیون های مواد منفجره و عملیات های استنشاقی هم آمریکایی ها فرار کردند، هم فرانسه ای ها، هم ایتالیایی ها و هم انگلیسی ها و اسرائیل هم نهایتا عقب نشینی کرد تا سال ۲۰۰۰٫

دستاورد مهمی که انقلاب اسلامی برای جنگی که به اصطلاح آن موقع گفتند با عراق داشته ان هم خیلی جالب است شما اگر مطالعه بکنید می بینید از سال ۱۹۴۷ که رژیم اسرائیل ایجاد شده بود تا سال ۱۹۷۹که انقلاب اسلامی شد همواره در همه ی جنگ ها اسرائیل پیروز بوده ۱۳۴۹، ۱۹۵۶،۱۹۶۷، ۱۹۶۳ و ۱۹۷۸ که تا قلب بیروت آمده بود ولی درست بعد از پیروزی انقلاب سیر نزولی حرکت را در این اشغالگری می بینید یعنی اولین شکست را در ۱۹۸۲ خورد که از جنوب رودخانه لیتانی عقب نشینی کرد بعد ۲۰۰۰ از کل لبنان به جز از مناطق اشراق شکست خورد سومین شکستش در ۲۰۰۶ جنگ ۳۳ روزه بود چهارمین نشستش در ۲۰۰۸ در جنگ ۲۲ غزه بود و نهایتا هم در جنگ ۸ روزه در ۲۰۱۲ و امروزه حتی سازمان اطلاعاتی می گویند که اسرائیل بیش از ۱۰ سال نمی تواند دوام بیاورد این ها دستاورد انقلاب اسلامی بود.

 دیگر اینکه گفتمان شیعه را جهانی کرد گفتمان عدالت، گفتمان شهادت، گفتمان مردم سالاری امروز اینها گفتمان هایی است که در جهان هست و جهاد را حتی دشمن ها هم به کار می برند یعنی آقای اوباما از عدالت صحبت می کند اینها دستاورد هایی است که انقلاب اسلامی در سطح منطقه داشته.

و اما در سطح جهانی هم دارای دستاوردهای بسیار بزرگ بوده جهان به مدت ۳۰۰ سال تحت یک نظامی بوده که ما امروز می گوییم نظام سلطه که در عهدنامه ی ویکتوریا در۱۶۴۸ حق را با زور دانستند و گفتند هر کس زورگو بیشتر دارد آن حق دارد و قدرت های بزرگ حق دارند استعمار بکنند، استسمار بکنند دنیا را و اداره بکنند دنیا را و بعد از جنگ جهانی دوم نظریه ای را مطرح کردند به عنوان نظریه ی برادران بزرگ تن که گفتند ما قدرت های بزرگ و پیروز و برادرن بزرگ تر هستیم و مثل هر خانواده ای که پدر و مادر می میرد برادران بزرگتر حق دارند که ریاست بکنند ما هم حق داریم ریاست بکنیم و حق داریم برادران کوچک تر را هم بیرون بکنیم این ۵ عضوی که الان در شورای امنیت حق وتو برای خودشان قائل هستند ناشی از همان نظریه بود که این سه تا برادر بزرگ تر کم کم تبدیل شدند به دو تا ابرقدرت که صاحب سلاح اتمی بودند.

همه ی اتفاقات بعد از جنگ جهانی دوم در قالب همین نظام سلطه شکل گرفت رقابت این دو ابر قدرت با هم به تفاهم می رسیدند دنیا را تقسیم می کردند کره ی شمالی، کره ی جنوبی ، آلمان شرقی، المان غربی، برلن غربی، برلن شرقی، یمن شمالی، یمن جنوبی در همه جا این دو تا دست داشتند حتی در نهضت ها و انقلاب ها هم در خود ایران هم دست داشتند در خود ایران نهضت مشروطه مستعدین تحت حمایت روسیه بودند مشروط خواهان هم تحت حمایت انگلیس. در ملی شدن صنعت نفت هم همین طور رقابت بین آمریکا و روسیه و انگلیس منجر شد به ملی شدن صنعت نفت خود مصدق می گوید آمریکا از ما حمایت کرد  تا توانستیم نفت را ملی کنیم که بعدش هم خودشان با هم تقسیم می کردند.

انقلاب اسلامی اولین پدیده ای بود که این قانونمندی را به هم زد آن جمله ی معروف امام هست که آمرویکا از شوروی بدتر، شوروی از انگلیس بدتر و انگلیس از هر دو پلید تر و ما همان قدر که با نظام سرمایه داری غرب مخالف هستیم همان قدر هم با نظام کمونیستی شرق مخالف هستیم که نهایتا هم این شد نه شرقی، نه غربی و جالب این است که این دو ابرقدرت در همه جا با هم رقابت داشتند در مورد انقلاب اسلامی دعواهایشان را کنار گذاشتند یکی شدند علیه انقلاب اسلامی که در جنگ تحمیلی هم ما شاهد بودیم امام نظام جدیدی را تعریف کرد فرمود دعوای ما میان مستکبرین و مستضعفین است و استکبار جهانی را بیان کرد و فرمود که مستضعفین جهان باید متحد بشوند علیه مستکبرین و در نتیجه نظام جدیدی تعریف شد که من اسمش را گذاشتم نظام برخورد با سلطه و ایجاد دو اردوگاه صلح گران و اردوگاه صلح ستیزان.

در اردوگاه صلح گران دولت های سلطه گر و تحت نفوذ سلطه هستند در اردوگاه سلطه ستیزان مردم هستند و دولت های برخواسته از مردم هستند یعنی اینجا مردم نقش دارند و اگر بخواهی آنالیزم بکنی این دو اردوگاه را در اردوگاه سلطه گران آمریکا در رهبری و محوریت را دارد بعد دولت های اروپایی و بعد دولت های همراه با غرب و بعد دولت های جهان سومی که تحت نفوذ غرب هستند نهایتا دولت های اسلامی تحت نفوذ غرب مانند قطر عربستان، امارات و کشورهایی که ما امروزه شاهد بودیم در نظام سلطه ستیزان وضعیت فرق می کند.

در نظام سلطه ستیزان چه بخواهیم و چه نخواهیم رهبری با ایران اسلامی است بعد شیعیان هستند که از نظر مکتبی به ما نزدیک تر هستند و بعد سایر مسلمانان جهان، بعد مردم غیر مسلمان در کشورهای در حال توسعه مانند آنچه در آمریکای لاتین ما شاهدش بودیم در ونزوئلا،پرو، بولیوی،کلمبیا،قاهره و نهایتا هم مردم کشورهای پیشرفته ی غربی این این ۹۹ درصد اینجا تعریف می شود البته این نظریه را من ۷ سال پیش دادم قبل از آنکه اصلا بیداری اسلامی مطرح باشد که محقق شد به حمد الله امروز که می گویند ما ۹۹ درصد هستیم علیه والستریت، والستریت کی هست؟ نظام سلطه هست دیگر، حرکت می کنیم.

دولت ها در اینجا یک جنگ تمام عیار میان این دو اردوگاه ایجاد کردند یک جنگ هم شروع شده است یعنی جنگ جهانی سوم شروع شده است منتها ماهیتش با جنگ جهانی اول و دوم متفاوت است اولا این جنگ طولی و افقی نیست بلکه عمودی است بین قاعده ی هرم و رأس هرم، قاعده ی هرم به معنی توده های مردم علیه سران استکبار در این جنگ بمب اتم کارایی ندارد.

شما ملاحظه بکنید که مثلا فرض کنید آمریکا چگونه می تواند بمب اتم را علیه مردم خودش به کار ببرد حتی در رژیم علیه صهیونیستی هم الان شما این جنگ را می بینید می دانید در اسرائیل سه طبقه هستند یکی اشنیزها هستند که در رأس هستند اروپایی هستند دوم سفاردین ها هستند که آسیایی هستند و طبقه ی متوسط را تشکیل می دهند و سوم وافاشاها هستند که قاعده ی هرم را تشکیل می دهند و آفریقایی هستند آنجا تفکیک نژادی وحشتناک است و امروز می بینید که طبقه ی پایین قیام کردند به خاطر مظالمی که در غرب دارد انجام می شود و یقینا جنگ بین این دو اردوگاه نهایاتا به پیروزی اردوگاه سلطه پذیران ختم خواهد شد.

شما می بینید که هر روز یک قسمتی از پیکره ی اردوگاه سلطه گران کم می شود و به اردوگاه سلطه ستیزان اضافه می شود مصر، تونس، یمن، لیبی جزء اردوگاه سلطه گران بودند ولی الان به اردوگاه سلطه ستیزان ملحق شده اند بنابراین دستاورد انقلاب اسلامی این بود که یک نظام سلطه ی ۳۰۰ ساله را به پایان برساند و یک نظام مردمی عادلانه ای را دارد ایجاد می کند که نهایتا هم حاکمیت با مستضعفین جهان خواهد بود بر اساس آن وعده ی الهی که داده شده است و این دستاورد بسیار بزرگ و ارزشمندی است و دنیا را دارد تغییر می دهد.

و اما برویم سر اصل قضیه یعنی پیچ تاریخی. گفتیم که در ۴ صف انقلاب اسلامی دستاورد داشته است برای صف ملی ۲ دستاورد برایش گفتیم در سطح منطقه برای هم شیعیان و هم مسلمانان کلا گفتیم و در سطح جهانی هم گفتیم یعنی در واقع نه تنها انقلاب اسلامی تاریخ ایران را تغییر داد تاریخ منطقه و اسلام را تغییر داد تاریخ جهان را تغییر داد بلکه تاریخ بشریت را هم تغییر داده است خب راجع به پیچ تاریخی فرمایشات مقام معظم رهبری را شنیدید ما انتظار داشتیم عزیزانی که تحلیلگر هستند معنی و مفهوم این پیچ تاریخی را در نوشته هایشان بیان بکنند که واقعا این پیچ تاریخی کجا است؟ چی است؟ متأسفانه ندیدم که به درستی تعریف بکنند همواره تمجید کردند ولی اینکه این چیست و چه تاریخی است را نکردند خب مسئولیت افتاد گردن این بنده ی عاجز و مجبور شدم بنشینم و مطالعه بکنم و پیچ تاریخی را مشخص بکنم که فرمایش آقا چیست.

ببینید عزیزان تاریخ مدون را به سه دوره تقسیم کردند دوره ی قدیم یا قرون قدیم، دوره ی قرون وسطی و دوره ی قرون معاصر هم غربی ها این را قبول دارند و هم ما قبول داریم که تاریخ به این دوران سه گانه تقسیم می شود ولی کسی نیامد بگوید آقا مفصل این دوره ها چی بود؟ چه حادثه ای رخ داد که یک دوره ی قدیم تمام شد دوره ی وسطی آغاز شد چه فرقی بین این دوتا وجود داشت؟ چه تحولی ایجاد شد؟

و این چیزی است که بنده در این حرکت سینوسی برای شما عرضه می دارم ببینید دوران قرون قدیم که معروف است به دوران عهد عقیق، در دوران عهد عقیق در این دوران ها اصولا یک رقابتی بین شرق و غرب بوده چون مهد تمدن در مرکزیت این دو شرق و غرب بوده است البته تمدن های دیگری هم بودند و هستند تمدن چین، تمدن ژاپن، تمدن این کاخ ها در آمریکای لاتین ولی آنجایی که محور رشد و تمدن ساز بوده است بین این دو تا غرب و شرق بوده است یعنی بین اروپا یک طرف بوده، آسیا به خصوص آسیای غربی طرف دیگر خب شما می دانید عموم انبیاء هم در این مناطق ظهور پیدا کردند و لذا یک رقابتی بین این دو بود.

در دوران قرون قدیم علم و دانش در دست غربی ها بود در شرق خبری نبود یعنی شما وقتی نگاه می کنید به تمدن یونان می بینید در مورد فلسفه، ریاضیات، طب، نجوم ،هنر حرف اول را یونان می زد که هنوز هم از نوشته های امثال افلاطون و ارسطو و سقراط و تالس و اقلیدوس ما داریم استفاده می کنیم ولی در شرق حتی یکدانه اسم نمی توانیم بیاوریم که بتواند هم راستا و هم آواز با اندیشمندان و علمای یونان باشد.

البته وقتی که می گوییم یونان منظور یونان امروزی نیست کل منطقه ی اروپا یعنی حتی تا مصر هم شامل می شد. دو امپراتوری هم در این دوران بر شرق و غرب سیطره داشتند یکی امپراتوری روم بود و دیگری امپراتوری ایران و ظلم می کردند هر دو ظلم می کردند واقعا نظام سلطه ای که شما امروز می بینید در دوران تاریخ همواره بوده است حتی مسیحیت هم که ظهور کرد به علت خرافاتی که درش وجود داشت و به وجود آمد و شکل گرفت به کمک نظام سلطه آمد یعنی مسیحیت در حقیقت توجیه گر امپراتوری روم بود زرتشتی توجیه گر امپراتوری ایران بود و در حقیقت حاکمانی بودند که این حاکمان را تأیید می کردند و به آنها مشروعیت می دادند به پادشاهان، همان طور که الان در عربستان وهابیت مشروعیت می دهد به حاکمان صعودی.

در آن زمان هم مذهب در هم غرب و هم در شرق توجیه گر نظام های سلطه بودند و وقتی که مطالعه می کنیم تاریخ ایران را در زمانی که اسلام ظهور می کند می بینیم که واقعا ملت ها به اوج فشار رسیده بودند به علت جنگ های بیهوده ای که به راه می انداختند برای جهان گشایی ملت ها و توده ها را که به صورت سرباز در خدمت خودشان می گرفتند حادثه ای که رخ داد در این دوره و به این دوره پایان داد چیزی نبود جز بعثت پیامبر (ص) و جالب این است که وقتی می گویند در تولد رسول اکرم کنگره های ایوان مدائن فرو ریخت، آتشکده ی فاو خاموش شد نشانه ی بیان جدیدی است که این دوره این حاکمان سرنگون خواهند شد.

در اثر این بعثت آن هم در دورانی که هم شرق در اوج جاهلیت بوده است و هم غرب در اوج  جاهلیت بوده است هم شرق تحت سلطه ی نظام های سلطه ی امپراتوری ایران بوده است و هم غرب تحت سلطه بوده است و در واقع می بینیم در اثر این بعثت پیچ اول تاریخ ایجاد شد یعنی به طور قطع می بینیم که دوران قرون قدیم به اتمام رسید و دوران جدیدی آغاز شد که به نام قرون وسطی است. دو امپراتوری ساقط می شوند هم امپراتوری روم و هم امپراتوری ایران چون اسلام حرف جدیدی آورده بود.

اسلام بر تکیه بر ایمان، جهاد و شهادت ملتی را زنده کرد قدرت داد بهش دیگر قدرت های مادی گذشته معنی و مفهوم نداشتند و نتنها مروج جاهلیت نبود بلکه ضد جاهلیت و مروج علم بود و در نتیجه علم و دانش هم که در ید غرب بود بعد از ۳۰۰ سال زیر خاک فرو رفته بود یعنی شما دوران تمدن هلنیک را اگر نگاه کنید از ۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح هست تا دوران میلاد پس ۳۰۰ سال با این علم در خود غرب هم مبارزه شد و خرافات غالب شد مسلمانان و اندیشمندان اسلامی با تشویق هایی که هم آیات قرآن آنها را می کرد و هم پیغمبر تشویق می کردند در مورد با سواد شدن و عالم شدن، دانشمند شدن این کتاب های یونانی ها را از زیر خاک در آوردند بهشان رونق بخشیدند و علم و دانش از غرب به شرق، به جهان اسلام منتقل شد.

در تمام هزار سال دوران قرون وسطی شما یک دانشمند در غرب نمی بینید خودشان می گویند دوران تاریکی. گالیله ی بیچاره آمد بگوید زمین گرد است گفتند اگر توبه نکنی آتشت می زنیم و تعداد زیادی از دانشمندانشان را که حرف های خلاف خرافات که می زدند به آتش انداختند ولی شکوفایی علم در همه ی جهان اسلام بود و اسلام ظرف مدت بسیار کوتاهی که کمتر از ۱۰۰ سال بود بخش عظیمی از جهان را در اختیار گرفت یعنی از اواسط چین و مالزی و اندونزی تا اواسط اروپا و آفریقا در سیطره ی انسان بود به سرعت رفت و تا اسپانیا را فتح کرد و در اسپانیا تمدنی ساخت به نام تمدن اندلس که در کتابخانه ی اندلس فهرست کتاب هایش ۳۰ جلد کتاب بود در کتابخانه ی اسکندریه هم همین طور و اندیشمندان بزرگی مثل ابن حسان،ابوعلی سینا، جابربن حیان طرطوسی و غیره بود.

امروز هنوز غربی ها دارند از آب علوم انسانی که در این دوره رشد کرد می خورند اسامی دروس و علومشان اسلامی است شیمی، الگریتم همه به نام مسلمان ها است عدد نداشتند اروپایی ها اعدادی که داشتند آن اعداد قدیم لاتینی بود الان هم که این اعداد را به انگلیسی می نویسند اگر شما این اعداد را ۹۰ درجه بچرخانید اعداد فارسی یا عربی می شوند خودشان می گویند ما این اعداد را از مسلمانان و اعراب گرفتیم.

هزار سال این دوران طول کشید ۲۰۰ سال جنگ سخت کردند با ما جنگ های سلیبی و ۸۰۰ سال جنگ نرم کردند و بالاخره در جنگ نرم پیروز شدند کلیساهایشان را وادار کردند با زن و شراب و مواد فرماندهان را جلب کنند به خودشان بارها تاکستان ها را وقف شراب برای مسلمانان کردند و پیروز شدند به طوری که به اسپانیا رفتند تا همه ی مسلمانان را قتل عام کنند و بریزند به تنگه ی جبل الطارق می دانید که تنگه ی جبل و طارق به نام طارق فرمانده ی معروف و رشید اسلام بوده است که هنوز هم به نام جبل الطارق هست غربی ها هنوز به همین عنوان نام می برند.

حادثه ای که رخ داد و دوره ی قرون وسطی را به اتمام رساند چیزی نبود جزء رنسانس شخصی به نام مارتین لوتر در سال ۱۶۴۸ که یک کشیک بود علیه خرافات کلیسایی اعتراض کرد مطلب پروتنسان را ایجاد کرد این پروتنس یعنی معترض دین را از سیاست جدا کرد بهش و جهنم را گفت در همین دنیا است بیخودی خرید و فروش نکنید با کشیک ها سر بهشت و جهنم تجربه ی بازگرایی را اساس کار قرار داد استسمار انسان از انسان را تجویز کرد نژاد اروپا را نژاد برتر تعریف کرد و دوره ی جدیدی را ایجاد کرد که به نام قرون معاصر در واقع پیچ دوم تاریخ چیزی نیست جزء رنسانس، مسلمان ها به خواب فرو رفتند و از خود بیگانه شدند جهان اسلام با آن عظمتش مستعمره شد ۵۸ کشور بعدا از درونش در آمد دیگر اصلا وجود نداشت دو امپراتوری هم در این دوران حاکم بودند که به نام دین حکومت می کردند یک امپراتوری با واتیکان در غرب و دیگری امپراتوری عثمانی در شرق حدود ۷۰۰ سال ظلم می کردند.

واقعا عینا شبیه پیچ اول تاریخ نظام استسمارگرانه ی سلطه گرانه ای بود خب به هر حال ما شیعیان هم ظلمی که در این دوران ها به ما می شد به خصوص در امپراتوری عثمانی شاهد بودیم جهان اسلام در سیطره ی امپراتوری عثمانی نبود بلکه هم در امپراتوری ایران بود هم امپراتوری تیموریان در شبه قاره ی هند حاکم بود و لذا آن جامعه به شدت از این وضعیت ناراحت بود و واقعا رنسانس یک نجاتی بود و غربی ها با استفاده از همین ظلم دینی که حاکم می بود هم بر شرق و هم بر غرب نظام جدیدی را مطرح کردند به نام نظام سکولارم و مدرنیزم و مدرنیته در آن زمان شکل گرفت، علم و دانش هم از جهان اسلام رخت بر بست و به جهان غرب بازگشت و در واقع مدرنیزم و علم گرایی این مطلب را مطرح کردند که دین و علم با هم آشتی ناپذیر هستند تمدن و مدنیت با دین سازگار نیست نیچه گفت خدا مرد، تقی زاده ی ملعون در همین کشور ما گفت اگر می خواهیم آدم بشویم باید از فرق سر تا نوک پا غربی بشویم، غربی شدیم ولی آدم نشدیم و به مدت ۳۰۰ سال حاکم بودند بر جهان که هنوز هم آثارش را داریم می بینیم.

دو امپراتوری هم باز در این جا است در اواخر این دوره آن دو امپراتوری عثمانی و والتیکان که فرو پاشیدند دو امپراتوری جدیدی به وجود آمدند به نام امپراتوری شوروی و امپراتوری آمریکا با تکه بر ذرات خانه ی هسته ای و بمب اتم و گفتند که هیچ کس قدرت فراوری ندارد اصلا کلمه ی ابرقدرت برای این دو تا به وجود آمد ابر قدرت یعنی قدرتی است که اگر همه ی دنیا هم قدرت هایشان را روی هم بریزند به پای این دو ابر قدرت نمی رسند دو ایدئولوژی و سلاح را هم مطرح کردند ایدئولوژی مارکسیسم و ایدئولوژی لیبرالیسم هر دو هم می گفتند این دموکرات است برای مردم است.

تمام حکومت های سوسیالیستی یک عنوان دموکراتیک هم با خودشان داشتند جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی، جمهوری دموکراتیک خلق چین ولی واقعا هدفشان همه به شیشه کردن خون توده های ملت بود منتها یکی به نام سوسیالیسم و دیکتاتوری حاکمیت مرکزی یکی به نام لیبرالیسم و حاکمیت غرب، این وضعیتی بود که وجود داشت پیچ سوم تاریخ که حضرت آقا ذکر می کنند چیزی نیست جزء پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۹۷۹ یا ۱۳۵۷ شمسی هجری.

تولوین مورخ معروف انگلیسی در کتاب تاریخ تمدن ها نوشته است در سال ۱۹۴۹ سی سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی یک جمله ی بسیار معروفی دارد در کتاب تمدن در بوته ی آزمایش که به فارسی هم ترجمه شده است در آن کتاب می گوید اسلام خوابیده است ولی اگر پروتالی های جهانی قیام کنند ( پروتالی ها یعنی مردم مستضعفین آگاه) و به دنبال رهبری بگردند این خفته اگر به اندازه ی خفته گان هفت گانه در خواب بوده باشد بیدار خواهد شد و پژواک این بیداری دنیا را به لرزه در خواهد آورد آخرش هم می گوید دور باد آن زمان من توصیه می کنم عزیزان مراجعه کنند به کتاب تمدن در بوته ی آزمایش در بخش بیداری اسلامی که به این می پردازد ولی بر خلاف دعای آقای تولوین که گفته بود دور باد آن زمان ۳۰ سال بعدش این اتفاق افتاد خب ۳۰ سال پیش تاریخ چیزی نیست ۳۰ سال یک روز است.

انقلاب اسلامی واقعا دنیا را به لرزه در آورد من وقتی که نوشته های دانشمندان و حتی دشمنان انقلاب را در دوران انقلاب را می خوانم می بینم عجیب آنها متوجه این شدند که این انقلاب چگونه انقلاب سرنوشت سازی است شما نوشته های میشر فکو را بخوانید که در زمان انقلاب آمد ایران می گوید که این انقلاب ماهیت و محتوای تاریخ بشریت را تغییر داد چیزی که همواره عنوان ضد ارزش تلقی می شد، ضد پیشرفت تلقی می شد ارزش شد در کتاب انقلابی به نام خدا می گوید که وقتی که نگاه می کنیم نوشته ی نیچر را که می گوید خدا مرد و دنیا دارد به سمت مدرنیسم و مدرنیته می رود یک فردی می آید می گوید نخیر خدا زنده است، خدا با ما است و می گوید خرمشهر را هم خدا آزاد کرد و می گوید آن شن های روان هم که ماشین عظیم نظامی پیچیده ی آمریکا را ساقط کرد آن شن ها هم مأمور خدا بودند.

این حرف ها برای مدرنیسم و علم و دانش مادیگرایانه بی مفهوم است در زمانی که اندیشمند غربی می گوید من زمانی خدا را قبول دارم که بتوانم زیر چاقوی جراحی تشریحش بکنم این حرف ها، حرف های نوعی است معنویت، دنیای آخریت، محدود نبودن زندگی اینها حرف ها را انقلاب اسلامی آورد امام فرمود ما آمریکا را زیر پا می گذاریم آن زمانی امام این حرف را زدند که ناوگان آمریکا در بندرهای شهرهای ما مانور می دادند من آن موقع استاندار سیستان و بلوچستان بودم بچه ها به ما می گفتند آقا نور ناوگان آمریکا شهر را روشن کرده است امام می فرمودند آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند این ملی گراها مرحوم یدالله صحابی رفته بود پیش امام گفته بود آقا آمریکا قدرت دارد آمریکا می تواند نه تنها ایران را بلکه همه ی دنیا را با خاک یکسان بکند

ذرات خانه ی هسته ای آمریکا و شوروی مجموعشان قدرت تخریب یکمرتبه ی دنیا را داشتند ولی امام می فرمود آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و می فرمود ما فکرمان قدرتی است خیلی بالاتر از این حرف ها است ما خدا را داریم ما برای امروز و فردا نمی جنگیم ما وعده ی الهی را داریم و قرآن، این حرف ها، حرف های جدیدی نیست در دنیای مادی قبل از انقلاب بعضی از آن آقایون روحانی در ولایت ما می گفتند آقا ما که با دولت جنگی نداریم (دولت شاه را می گفت) دولت توپ دارد، تفنگ دارد، ما چه داریم؟ همان زمان امام برایشان پیغام دادن بیا آخر عمری یخورده برای اسلام خدمت بکن. یعنی این روحیه ی محافظه کاری حتی در میان روحانیت ما هم قبل از انقلاب بود.

امام و انقلاب اسلامی متحول کرد دنیا را به آن مواردی که من قبلش بیان کردم توجه بکنیدو تاریخ دنیا را عرض کردند. خب در این پیچ تاریخ اتفاقاتی که افتاده ملاحظه بکنید یکی از امپراتوری ها از بین رفت امپراتوری شوروی ، امپراتوری آمریکا می بینید در چه وضعیتی است عزیزانی که با اینترنت سر و کار دارند تو صیه می کنم یک اصطلاحی هست به نام فروپاشی آمریکا این را سرچ کنید در گوگل من یک دفعه سرچ کردم ۱۳ میلیون مقاله، کتاب راجع به فروپاشی آمریکا در خود آمریکا نوشته شده است و اخیرا هم فرید زکریا که اسمش گاهی در تلویزیون می شنوید آمده گفته آقا فروپاشی آمریکا که قطعی است حالا بیایید برنامه ریزی کنیم بعد از فروپاشی ما چیکار باید بکنیم دیگر جلوی این فروپاشی را نمی شود گرفت اخیرا هم ۱۶ سازمان اطلاعاتی آمریکا متفقا تحلیل شده که در سال ۲۰۳۰ چیزی به نام ایالات متحده ی آمریکا برقرار نخواهد بود حتی بدتر از شوروی خواهد شد زیرا که در شوروی یک تاریخ امپراتوری چند هزار ساله داشته.

آمریکا که چیزی ندارد یک ملتی به نام ملت روس بود یک نژادی به نام نژاد اسلاو بود توانست ۱۴۰ میلیونش هم نجات بدهد در فروپاشی در آمریکا هیچ چیزی نیست از اینها کل تاریخ آمریکا ۲۰۰ سال است آن هم از مهاجرت اقوامی که از سراسر دنیا دور هم جمع شده اند و تمام بومیان را نابود کردند الان اگر شما بخواهید دنبال آن بومیان در آمریکا بگردید باید بروید در کوهستان ها و جنگل ها سرخ پوستان را پیدا بکنید. تنها دو عامل هم اینها را جمع کرده یکی رفاه و یکی هم امنیت.

رفاه که الان دیگر ازشان گرفته شد الان در آمریکا ۴۰ میلیون نفر گرسنه هستند گرسنه فرق دارد با زیر فقر یعنی اینکه شب ها گرسنه می خوابند این هایی که من می گویم حتی در دورانی که خودم آنجا بودم شاهد بودم ۷ میلیون نفر کارتون خواب هستند الان بیشتر هم شدند چون از بعضی ها خانه هایشان را گرفتند به علت اینکه نتوانستند قسط هایشان را بدهند تعدادشان خیلی بیشتر هم شده است ۳۳ جبهه ی نهضت جدایی خواهانه در آمریکا هست این ۵۵ تا ایالت تکه تکه بودند قبلا بعد با جنگ و خون ریزی این ها را یکی یکی اضافه کردند الان اصلا تکساسیاه ها انگلیسی صحبت نمی کنند اسپانیایی صحبت می کنند.

نیمی از مردم آمریکا به طور کلی انگلیسی بلد نیستند به زبان های دیگری صحبت می کنند نه از لحاظ نژادی، نه از لحاظ زبان، نه از لحاظ مذهب، نه از لحاظ قومیت، نه از لحاظ تاریخ هیچ گونه وجه مشترکی در آمریکا وجود ندارد و خودشان می گویند ما یک جامعه ی چندین فرهنگ هستیم.

علم و دانش در همین پیچ تاریخ ببینید به چه سرعتی منتقل شده است قبل از انقلاب رزم آرا می گفت ان ملتی که یک لولهنگ نمی تواند بسازد چگونه می خواهد نفتش را ملی بکند و ما همه چیز را از خارج می آوردیم خاطرم هست در سال ۱۳۵۴ بود من رفتم سه راه آذری یک تراکتور خیلی شیک و قشنگی دیدم رویش نوشته بودند ساخت ایران از آن تکنسینش پرسیدم این چیش ساخت ایران هست؟ یواشکی از ترس ساواک دهنش را آورد دم گوش من گفت یاد تایرش وآبرادیاتورش ساخت ایران است بعد جدی گفت حتی این آرمی که نوشته ساخت ایران در اروپا تهیه شده است.

ولی امروز به حمد الله در طی سی سال شما ببینید که ما به چه عظمتی از لحاظ علمی رسیده ایم آن هم در تکنولوژی های پیشرفته ی که غرب سردم دارش بود در نانو در سلول های بنیادین در فضا آن هم در شرایطی که تحریم کامل هستیم. من به یک آمریکایی طی مذاکراتی که داشتیم می کردیم در مسئولیت هایی که داشتیم گفتم اگر شما دشمن ما نبودید ما بهتان دعا می کردیم گفت چرا دعا می کردید؟ گفتم برای اینکه شما بزرگترین خدمت را به ما کردید گفت آن خدمت چی بود؟ گفتم تحریم هایتان، تحریم های شما بزرگ ترین خدمتی بود که شما به ما کردید یعنی ما را وادار کردید برویم روی پای خودما بیاستیم اگر شما تحریم نمی کردید ما آدم هایی نبودیم که بریم دنبال اینکه خودمان بسازیم مخصوصا در زمان جنگ، این حرف را هم من در زمان جنگ گفتم، گفتم شما قطعاتی را به ما ندادید که حتی خودتان هم جرئت باز کردنش را نداشتید ولی بچه های ما بازش کردند، از رویش ساختند و دوباره راهش انداختند و امروز کتاب نوشته شده در آمریکا که یکیش هم اخیرا به دست من رسیده که در آن نوشته شده ما چگونه با ایران ابرقدرت برخورد کنیم وقتی کتاب را خواندم می گفت ایران نیازی به سلاح هسته ای ندارد.

ایران با نفوذ فرهنگی و دینی خودش در میان ملل مختلف امروز یک ابرقدرت است حالا جالب تر این است که در طول این سی سال جنگی که در قرون وسطی در طول هزار سال با ما کردند یعنی ۲۰۰ سال جنگ سخت کردند و ۸۰۰ سال جنگ نرم کردند این را فشورده کردند در طی این سی سال انجام دادند ۱۰ سال اول انقلاب را جنگ سخت کردند ۲۰ سال بعدی را جنگ نرم کردند ولی هوشیاری ملت و قوام و دوامش نتوانسته به حمد الله تعالی این جنگ شتابنده را پشت سر بگذارد.

یک نکته ی جالب هم من مقایسه می کردم متوجه شدم در پیچ اول بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) متأسفانه انحراف در حکومت ایجاد شد با ماجرای سقیفه و به دنبالش هم امویان حاکم شدند، عباسیان حاکم شدند و عثمانی ها حاکم شدند که هیچ کدام دینی و اسلامی نبودند مذالک یک جامعه ی اسلامی به برکت تربیت اسلام هزار سال توسعه پیدا کرد و گسترش پیدا کرد.

ولی در این پیچ سوم به حمد الله تعالی بعد از رحلت حضرت امام رضوان الله تعالی علیه هیچ گونه انحرافی در رهبری انقلاب به حمد الله تعالی به وجود نیامد که هیچ بلکه حضرت آقا واقعا من به عنوان یک تحلیل گر عالمانه تر و برنامه ریزتر سکان این کشتی را به دست گرفته و توانسته این مسیر را و دقیقا جا پای حضرت امام بگذارد این به ما چی می گوید؟ می گوید که تداوم این انقلاب و این دوره ی جدید که من اسمش را گذاشتم قرون جدید این دوره ی قرون جدید که با انقلاب اسلامی در این پیچ اسلامی ایجاد شده است بسیار طولانی تر خواهد شد زیرا که هم مردم آگاه تر هستند و در صحنه هستند هم رهبری با هوشیاری دارد اداره می کند و یقینا ما این مسیر به طرف قله را با اطمینان می تابانیم و بگوییم که تا ۵۰۰ سال آینده تضمین است وجامعه می رود به سمت این قله.

منتها طبیعتا در مسیر چالش داریم هیچ تردیدی نیست شما وقتی می خواهید از کوه بروید بالا در مسیرتان چالش هایی هست و یقینا هم اوج این کوه در انتظار است و حضرت امام (ره) حداقل دو مرتبه از ایشان شنیدیم که فرمودند این پرچم به دست آقا امام زمان خواهد رسید انشاالله تعالی.

پیچ تاریخی این است ما هنوز توی پیچ تاریخ هستیم یعنی هنوز داریم قرون جدید را می سازیم ۳۰ سال چیزی نیست یعنی تا زمانی که کل استکبار به زانو در نیاید در مقابل ما که آثارش را شما اخیرا در همین آلماتیک دیدید که شروعش هست ما همچنان باید لباس رزم داشته باشیم منتها هرگز و هرگز در مقابل ناملایمات در مقابل تحریم ها در مقابل مشکلات ذره ای خم به ابرو نیاورید که نمی آوریم ملت ما نشان دادند که با این چیزها از میدان در نمی روند تا دشمن را مأیوس بکنیم و دشمن تسلیم بشود و این تسلیم را ما انشاالله شاهد خواهیم بود و رسالت خودمان را در این پیچ تاریخ بدانیم که چیست.

ما هنوز فتنه ها داریم ما هنوز توطئه جلوی راهمان هست و تا زمانی که دشمن کاملا تسلیم نشود مراقب و هوشیار باشیم که یکی از آنها در همین انتخابات سال آینده است اگر از جنگ سخت و جنگ گرم ناامید بشوند از جن و شیطان و سحر و جادو هنوز مأیوس نشده اند.

والسلام علیکم و رحمه الله برکاته

بازدید 4452 بار

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.