ورود به حساب کاربری

نام کاربری *
رمز عبور *
مرا به خاطر بسپار.

ایجاد یک حساب کاربری

پر کردن فیلدهایی که با ستاره (*) نشانه گذاری شده ضروری است.
نام *
نام کاربری *
رمز عبور *
تکرار رمز عبور *
ایمیل *
تکرار ایمیل *

prof-mohammadi.ir

تمامی مجموعه ها

تمامی مجموعه ها (100)

 

چکیده

انقلاب اسلامی بیش از آن که انقلابی سیاسی یا اقتصادی باشد انقلابی فرهنگی بوده است و خاستگاه و اهداف آن در بازگشت به تمدن شکوهمند اسلامی می باشد که بمدت هزار سال در قرون وسطی برتمام جهان سایه افکنده بود، بدیهی است چنین تمدن نوینی با تمدن حاکم بر جهان امروز که همانا تمدن مادی گرایانه غرب می باشد به چالش برخاسته و تعارضات بی پایانی همچون جنگ های صلیبی در قرون وسطی واحتمالا بصورت جنگ نرم میان این دو تمدن متعارض قابل پیش بینی می باشد.

دراین مقاله سعی گردیده است ضمن تعریف و تبیین تمدن نویناسلامی، الگوی سیاست خارجی تمدن ساز را تبیین نموده و راهبرد های متناسب برای سیاست خارجی تمدن ساز ارائه شود. به عقیده نگارنده، کانال مناسب برای ارائه تمدن نوین اسلامی به جهان بشریت، بویژه مسلمانان جهان که در واقع حامل این تمدن نوین خواهند بود، دیپلماسی عمومی میباشد که بمراتب بیش از دیپلماسی رسمی و یا دیپلماسی رده ی دو مورد بهره برداری قرار می گیرد.

اگر چه دیپلماسی عمومی بطور عمده در نقش دیپلماسی فرهنگی می تواند مورد استفاده قرار گیرد که خود عنصر تمدن ساز است، ولی به این معنا نیست که سایر رشته های دیپلماسی عمومی أعم از دیپلماسی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی وحتی پزشکی و صنعتی هم مستثنا، باشد چرا که تکیه اصلی تمدن نوین اسلام بر پایه سبک زندگی اسلامی و پیشرفت های علمی در همه ابعاد تبلور می یابد.

کلیدواژگان:انقلاب اسلامی-تمدن نوین اسلامی-دیپلماسی عمومی- الگوی سیاست خارجی تمدن ساز

مقدمه:

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، سرآغاز یک نهضت ضداستکباری در دنیا بوده است. انقلابی که در دوران جنگ سرد و پس از جنگ جهانی دوم، میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی [سابق]،صورت گرفت که ضمن بازگشت به دین و ارزشهای اسلام ناب محمدی (ص)، زمینه های «تمدن سازی نوین اسلامی» را فراهم آورده است. انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب فرهنگی، تحولات عمیقی را در عرصه های نظری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، در میان ملت های مسلمان و غیرمسلمان ایجاد کرد و با درون مایه عقلی، فلسفی، معنوی، اجتهادی و نوآورانه، اصول اسلام ناب را در کلیه امور فردی و اجتماعی زندگی انسان به کار گرفته است.

انقلاب اسلامی نه تنها نظام تمدنی غرب مادی گرا را در اوج حاکمیت مدرنیته به چالش کشید و باتکیه بر معنویات و امدادهای الهی شکل گرفت، بلکه پایانی شد بر تمدن سکولار و مادی گرایانه سیصد ساله غرب و آغازی شد بر بازگشت جهان به دوران شکوفایی و عظمت تمدن هزار ساله اسلامی که هم رفاه مادی و هم تعالی معنوی را برای بشریت به ارمغان می آورد.

اگر تبدیل دوران تمدن هلنیک (یونانی) به تمدن اسلامی که با ظهور و بعثت پیامبراعظم محمد ابن عبدالله(ص)در سال 610 میلادی را پیچ اول تاریخ تمدن بشری بدانیم و عهدنامه وستفالیا در سال 1648 میلادی را که با افول تمدن اسلامی و ظهور تمدن مادیگرایانه غرب پیچ دوم تاریخ بشماریم یقیناٌ پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را که با قیام عمومی توده های ملت ایران به رهبری پیامبرگونه امام خمینی (ره) و با تکیه بر تعالیم اسلام ناب محمدی(ص) به وقوع پیوست باید پیچ سوم تاریخ تمدن بدانیم که نوید ظهور تمدنی جدید را تحت عنوان تمدن نوین اسلامی به جامعه بشری داده است.

اگر چه انقلاب اسلامی در سال 1357 هجری شمسی در ایران رخ داده است ولی اهداف و نگرش انقلاب اسلامی، جهانی بوده و نجات همه جهان بشریت را از سلطه تمدن مادی و سلطه گرایانه ی غربی که جز استعمار، امپریالیزم وفلاکت و بدبختی برای توده های مردم و جوامع بشری به ارمغان نیاورده بود مدنظر داشته و در عین حال تمدنی جدید را تحت عنوان «تمدن نوین اسلامی»،به دنیا عرضه کرده است که هدف آن آزادی مستضعفین جهان از همه قیود ظالمانه ، سلطه گرانه و استعمار گرایانه تمدن غرب میباشد و به همین جهت، سیاست خارجی جمهوری اسلامی که به عنوان دریچه ای انقلاب اسلامی را بر روی جهان بشریت می گشاید قاعدتا باید الگویی از یک سیاست خارجی تمدن ساز باشد تا این تمدن نوین اسلامی را به جهان بشریت به نحو مطلوب معرفی نماید که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت.

1- تمدن در بستر تعاریف اصطلاحی

در ادبیات فارسی ، تمدن به معنای «همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی، اقتصادی، دینی، سیاسی و ... می باشد و در جای دیگر، تمدن به مفهوم خو گرفتن با اخلاق و آداب شهریان» نیز آمده است (محمد، معین ، 1386 ،ج3 : 1139)

تعاریف اصطلاحی تمدن نیز متعدد است. (به دلیل توجه به ابعاد مختلف تمدنی در تعاریف و گزینش رویکردهای مختلف تعریفی) برخی آن را اجتماع انسان و تعاون و مشارکت آنها در به دست آوردن غذا، لباس و مسکن معنا کرده اند. برخی دیگر بر این عقیده اند که، تمدن محصول تلاش جمعی بشر برای طی کردن مراحل تکامل اجتماعی و رسیدن به مرحله عالی آن، یعنی زندگی شهری است که با بهره گیری از خرد و دانش می توان به سوی متمدن شدن گام برداشت.«ساموئل هانتینگتون» تمدن را بالاترین گروه بندی فرهنگی و گسترده ترین سطح هویت فرهنگی به شمار می آورد. (هانتینگتون ، ساموئل،1374، 47)

«هنری لوکاس»، تمدن را پدیده ای به هم تنیده می داند، که همه رویدادهای اجتماعی،اقتصادی، سیاسی و حتی هنر و ادبیات را دربر می گیرد.(هنری،لوکاس، 1394، ج1 : 11) از سوی دیگر مورخ معروف، «آرنولد توين بی» معتقد است: تمدن، حاصل نبوغ اقلیت مبتکر و نوآور است، یعنی طبقه ممتازی در جامعه که واجد نبوغ ابتکار و نوآوری است و در اثر تحولات و سیر تکامل جامعه، تمدن را پدیدار می نماید. ( آرنولد، توین بی ، 1393 : 154)

2- تمدن نوین اسلامی

تمدن اسلامی، تمدنی است که همه مؤلفه های آن مبتنی بر آموزه های اسلام ناب است و برخوردار از ویژگی هایی است که در چارچوب آموزه های قرآنی و متکی بر سنت نبوی و ادامه دهندگان راه پیامبر اعظم (ص) است و مؤلفه های آن: دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین و مقررات اسلامی و است و همبستگی ملی، امنیت و آرامش، تحمل و بردباری، حفظ وحدت و یکپارچگی، خردورزی، رعایت حقوق مظلومان و از عوامل و عناصر تمدن اسلامی است. رسیدن به هویت حقیقی تمدن اسلامی و احیای آن و رسیدن به تمدن نوین اسلامی مستلزم آگاهی از ظرفیت های موجود در جهان اسلام است که از مهم ترین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- موقعیت راهبردی جغرافیایی کشورهای اسلامی۲- ظرفیت های فرهنگی جهان اسلام۳- منابع زیرزمینی و نیروی انسانی کشورها و جوامع اسلامی۴- سرمایه های فرهنگی و معنوی جهان اسلام (قرآن کریم، قبله مشترک، مساجد، آداب و مناسک مشترک، تاریخ و آرمانهای مشترک و)

3- تمدن اسلامیاز دیدگاه امام خمینی(ره)

درمجموعه بیست ویک جلدی صحیفه امام خمینی واژه تمدن صدوپنجاه و دو بار و واژه متمدن بیست و پنج بار بکار رفته است و با کنکاش برمجموعه بیانات ایشان در مورد تمدن، چهارمقوله را می توان از یکدیگر تفکیک نمود. اولا تمدن وشاخصه های آن دوم نقد تمدن غربی سوم نقد تمدن شاهنشاهی و چهارم تعریف تمدن اسلامی؛

از دیدگاه حضرت امام تمدن همان رشد اقتصادی سیاسی و اجتماعی است اما تمدنی را مفید و سازنده می داند که بر اساس مبانی دینی شکل گرفته باشد و از این رو نهضت و انقلاب اسلامی را در ایران به مصداق واقعی عرضه تمدن اسلامی به دنیا معرفی می کند و اصل صدور انقلاب را که حضرت امام بر آن تاکید داشت، درواقع صدور ارزش های دینی و معنوی و تمدنی انقلاب اسلامی به دنیا می باشد. از دیدگاه امام خمینی(ره) هر تمدنی که ظهور می کند باید از توانایی لازم برای سوق دادن بشریت به سوی تعالی مادی و معنوی برخوردار باشد. تمدن ها باید نیازهای فردی و اجتماعی جوامع بشری را رفع و درصدد رشد و تعالی او باشد چرا که انسان موجودی به شمار می رود که هم جنبه مادی و هم جنبه معنوی دارد و تمدن اسلامی از هر دو جنبه به خوبی برخوردار می باشد.

4- تمدن نوین اسلامی از دیدگاه امام خامنه ای

هدف نهائی انقلاب (اسلامی)، ایجاد تمدّن نوین اسلامی است . مردم دنبال این هستند که تمدّن نوین اسلامی را تشکیل بدهند و به وجود بیاورند؛( بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۹۹/۰۳/۱۴). امروز هدف هر مسلمان بایستی ایجاد تمدّن نوین اسلامی باشد؛ ( بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۹8/۰۶/۲۷) آنهایی که در رده بالاترند باید دست کسانی را که پایین‌تر هستند بگیرند که؛ این یک مرحله‌ای از وحدت است. مرحله‌ی بالاتر هم این است که همه‌ی دنیای اسلام در جهت رسیدن به تمدّن نوین اسلامی متّحد بشوند. این چیزی است که جمهوری اسلامی به عنوان هدف غایی قرار داده است یعنی: رسیدن به تمدّن اسلامی.

در تمدّن نوین اسلامی، معنویّت در کنار مادّیّت، عروج اخلاقی و معنوی و روحی و تضرّع و خشوع، در کنار پیشرفت زندگی مادّی است (بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۹۸/۰۴/۱۲)ما تمدّن نوین اسلامی را برپا كنیم و دنیایی بسازیم كه سرشار از معنویّت باشد و با كمك معنویّت و هدایت معنویّت راه برود(بیانات مقام معظم رهبری۱۳۹۲/۰۹/۱۹)

موضوع «بیداری اسلامی» پدیده‌‌ی شگرفی است كه اگر باذن الله سالم بماند و ادامه یابد، قادر خواهد بود سربرآوردنِ تمدن‌‌اسلامی را در چشم‌‌اندازی نه چندان دوردست، برای امت اسلامی و آنگاه برای جهان بشریت رقم زند (بیانات مقام معظم رهبری۱۳۹۲/۰۲/۰۹)

تمدن اسلامی با شاخصه‌‌های ایمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشه‌‌ی پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامی و به همه‌‌ی بشریت هدیه دهد و نقطه‌‌ی رهائی از جهان‌‌بینی مادی و ظالمانه و اخلاقِ به لجن كشیده‌‌ای كه اركان تمدن امروزیِ غربند، باشد (بیانات مقام معظم رهبری۱۳۹۲/۰۲/۰۹)

در دیدگاه آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) تشکیل تمدن نوین اسلامی به عنوان آرمان انقلاب اسلامی مستلزم شکل گیری فرآیند پنج مرحله ای تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی (انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی) است.

انقلاب اسلامی عامل مهم تجدید حیات تمدن اسلامی محسوب می شود. رهبر انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) در این زمینه می فرمایند: «پیام بزرگ و مهم انقلاب ما برای امت اسلامی و جوامع و ملت‌های مسلمان، عبارت از (احیای هویت اسلامی، بازگشت به اسلام، بیداری مسلمانان و بازگشت به نهضت اسلامی) این، پیام بزرگ انقلاب ما به ملت‌های مسلمان است که امام و پیشوای بزرگ این راه و معلم بزرگ این خط و مکتب بود) (بیانات مقام معظم رهبری 14/3/1374)

مقام معظم رهبری همواره تاکید داشتند که هدف ملت ایران و انقلاب اسلامی ایجاد یک تمدن نوین اسلامی بوده است؛ تمدن اسلامی به معنای پیشرفت همه جانبه. (بیانات مقام معظم رهبری 23/7/1391)که در یک تقسیم بندی کلان چنین تمدنی را به دو بخش سخت افزاری و نرم افزاری دسته بندی می کنند.

ایشان معتقدند مولفه حقیقی همه تمدن ها بخش نرم افزاری آنهاست. این مولفه شامل خرده عناصری است که متن زندگی جامعه متمدن را تشکیل می دهد که ایشان نام سبک زندگی» بر آن می گذارند. با مطالعه مفهوم سبک زندگی در می یابیم که این اصطلاح نام دیگر برای واژه فرهنگ است. زیرا از نظر مقام معظم رهبری این بخش دربرگیرنده تمام الگوی رفتاری و ارتباطی ما در حوزه های مختلف اجتماع اعم از نهاد خانواده، سیاست، دوستانه جامعه، اقتصاد و ... می باشد. (بیانات مقام معظم رهبری23/7/1391)

بنابراین از نگاه مقام معظم رهبری عنصر اساسی هر تمدنی از جمله تمدن اسلامی فرهنگ است. زیرا این فرهنگ است که همه روابط نظام تمدنی را شکل می دهد، ارزش ها را تعیین می کند و جایگاه تمدنی یک خرده نظام را در مقایسه با دیگر خرده نظام هامشخص می سازد.

مهم ترین راهکارهای تحقق تمدن نوین اسلامی از منظر ایشان عبارتند از؛ اعتقاد حقیقی به توانایی های بومی، حفظ وحدت امت اسلامی، مجاهدت دائمی، تلاش برای تحقق سلوک عملی اسلامی، تقلیدگریزی، ایمان به خدا، و دشمن شناسی است.

در اندیشه مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی، گامی در راستای تشکیل تمدن نوین اسلامی است و بیداری اسلامی نیز به تبع آن گامی مهم به سمت تمدن اسلامی است. ایشان با اشاره به شرایط کشورهایی که درگیر بیداری اسلامی هستند یادآوری می کنند شرائط گیتی حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخی بسیار مهم است. انتظار می رود که نظمی نوین در حال تولد یافتن باشد. چشم انداز تحولات جهانی، نویدبخش یک نام چند وجهی است که در آن، قطب های سنتی قدرت جای خود را به مجموعه ای از کشورها و فرهنگها و تمدن های متنوع و با خاستگاه های گوناگون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی می دهند. اتفاقات شگرفی که در سه دهه ی اخیر شاهد آن بوده ایم، آشکارا نشان می دهد که برآمدن قدرت های جدید با بروز ضعف در قدرتهای قدیمی همراه بوده است. (بیانات مقام معظم رهبری 9/6/1391)

تشکیل امت اسلامی و تمدن اسلامی، مرحله پنجم شکل‌گیری امت اسلامی و تمدن بین‌الملل اسلامی است. جهت و رویکرد کلی انقلاب تحقق تمدن اسلامی است. با وجود آمدن جامعه اسلامی و کشور اسلامی زمینه برای ایجاد امت اسلامی فراهم می‌شود. از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) عوامل تشکیل دهنده تمدن اسلامی ایمان به خدا و احکام الهی، اخلاص، تقوای فردی و اجتماعی امت اسلامی و است.

جامعه متمدن اسلامی جامعه ای است که در آن هم علم است هم پیشرفت هم عزت و هم عدالت می باشد و هم قدرت مقابله با امواج جهانی و هم ثروت است ، و هم آرمان خواهی است و هم واقع گرایی و هم جدال با پلشتی ها و پلیدی ها و از چنین جامعه ای می توان به عنوان جامعه متمدن اسلامی یاد کرد و هدف انقلاب اسلامی در ایجاد چنین جامعه ای نه تنها در ایران اسلامی بلکه در جهان اسلامی وحتی جهان بشریت می باشد.

از نظر امام خامنه ای (مدظله العالی) برای ایجاد تمدن اسلامی، دو عنصر اساسی تولید فکروپرورش انسان لازم است و از مهم ترین اصول دستیابی به این دو هدف می توان به حفظ آرمان ها و اهداف جمهوری اسلامی ۲- شناخت و توجه به راهبردهای عمومی نظام (تکیه براسلامیت، ظالم نبودن و مظلوم نشدن، مردم سالاری و ...) ۳- آرمان گرایی با نگاه به واقعیت ها4-کرامت انسانی ۵- عزت مداری مبتنی بر دین، عقلانیت و دانش 6- همراهی پیشرفت مادی بامکارم اخلاقی و انسانی ۷- استقلال ۸- علم و معرفت ۹- و... اشاره کرد. با این ترتیب ویژگی های که انسان متمدن اسلامی باید داشته باشد، هم دانا و توانا باشد هم خرد ورز و پارسا باشد ، هم پرهیز کار و پاکدامن باشد ،هم کارآمد و مبتکر باشد ، و هم شجاع و اهل اقدام باشد.از دشمن و از تهدید نترسد خواب رفتگی وغفلت پیدا نکند، مرزهای جدید علم را بدست آورد و این چنین انسانهایی پایه اصلی تمدن نوین اسلامی را تشکیل می دهند

5-الگوی سیاست خارجی تمدن ساز

به طورکلی سیاست خارجی هر کشوری دریچه ای است که برروی جامعه بین الملل اعم از دولت ها و ملت های دیگر باز می باشد در نظام های انقلابی کهبرخوردار از یک ایدئولوژی جهانشمول بوده و برخوردار از ارزشها و اصول فراملی می باشند نقش سیاست خارجی بسیار گسترده تر و در عین حال پیچیده تر خواهد بود و مسئله ی صدور ارزش ها واصول انقلابی تحت عنوان صدور انقلاب به سایر جوامع مطرح می گردد.

6-سیاست خارجی جمهوری اسلامی

برای شناخت اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی مهمترین منبع و ماخذ، قانون اساسی کشور می باشد که با توجه به آنچه که در مقدمه و اصول آن آمده است می توان اهداف نظام و نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران را که براساس اصول و ضوابط اسلامی تدوین شده است بشناسیم. در یک مطالعه تطبیقی و اجمالی ملاحظه خواهیم نمود که قانون اساسی جمهوری اسلامی برخلاف قوانین اساسی عموم کشورها، بیشترین اهمیت و جایگاه را به اهداف فراملی نظام داده است. قانون اساسی سابق ایران که بر اساس دیدگاههای ملی تهیه و عمدتا از قوانین اساسی کشورهای اروپای غربی بالاخص بلژیک اقتباس شده بود مطلقا اشاره ای به این امر که سیاست خارجی کشور ایران چگونه باید باشد و چه اهدافی را باید دنبال نماید نکرده بود و در واقع به سیاست خارجی به عنوان تابعی از اهداف و سیاست های داخلی توجه می شد. در حالی که با توجه به رسالت جهانی انقلاب اسلامی قانون اساسی فعلی بیشترین توجه و اهمیت را به تحقق اهداف بین المللی و جهانی خود داده است،

در مقدمه قانون اساسی، آنجا که از شیوه حکومت در اسلام بحث می نماید، چنین عنوان می شود:

«رسالت قانون اساسی این است که زمینه های اعتقادی نهضت را عینیت بخشد و شرایطی را بوجود آورد که در آن انسان با ارزشهای والا و جهانشمول اسلامی پرورش یابد. قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی نهایی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم میکند به ویژه در گسترش روابط بین المللی با دیگر جنبش های اسلامی و مردمی می کوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند.(انبیاء آیه 9) (ان هذه امتكم أمه واحده و انا ربکم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد... با توجه به این جهت قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمام مراحل تصمیم گیری های سیاسی و سرنوشت ساز برای همه افراد اجتماع فراهم می سازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسؤول رشد و ارتقاء و رهبری گردد که این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهد بود (و نريد ان نمن على الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين)».(قانون اساسی جمهوری اسلامی اصل 152 ، 153 ، 154 ، 11)

باید گفت مطابق آنچه که در قانون اساسی آمده است هدف نهایی انقلاب اسلامی «حرکت به سوی الله» و بر قراری تمدن نوین اسلامی است با چنین بینشی آشکار است که سایر اهداف نظام در کلیه زمینه ها، در راستای تحقق این هدف قرار خواهد گرفت. بنابر این سیاست خارجی جمهوری اسلامی که نقش برجسته ای در تحقق اهداف عالی نظام در سطح جهان دارد بدون توجه به این هدف نهایی، معنا و مفهوم پیدا نمی کند، چرا که این اهداف در راه حرکت کلی نظام، دارای ماهیت ویژه مذهبی و سیاسی و تمدن ساز است و چنین خصوصیتی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی را از سیاست خارجی سایر دولتها و نظامهای سیاسی تا حدود زیادی متمایز می سازد.

7- نقش دیپلماسی در تمدن سازی

تاکنون تعریف روشنی از واژه ی دیپلماسی به زبان فارسی ارائه نشده و در ادبیات و زبان ما این کلمه لاتین به همان صورت مورد استفاده قرار می گیرد. درعین حال می توان برپایه هر نوع مراودات و تعاملات بین الملل چه به صورت دو جانبه و یا چند جانبه، را تحت عنوان دیپلماسی تعریف نمود و کسانی را که در این مراودات نقش دارند دیپلمات گفت . هنر دیپلماسی در واقع زمانی نقش پیدا می کند که دیپلمات با بکار بردن تجربیات و علم و آگاهی خود بتواند در طرف مقابل تاثیر گذار بوده و او را در جهت اهداف و منافع ملی دولت خود تشویق و ترغیب نماید.

در سیاست خارجی کشورها، دیپلماسی را به سه طریق اعمال می کنند؛ اول آن که روابط و تعاملات میان نمایندگان رسمی دولت ها را بایکدیگر در قالب دیپلماسی رسمی تعریف می کنند و آنگاه که این روابط توسط اشخاص غیر مسئول و غیر رسمی همچون اساتید دانشگاه، تجار و نخبگان کشورها،برقرار می شود به آن دیپلماسی رده دو می گویند. سومین نوع دیپلماسی تحت عنوان دیپلماسی عمومی مطرح گردیده است که عموما در رابطه با اقشار جامعه هدف اعم از دانشگاهیان،فرهیختگان ،نخبگان و عامه مردم بکار گرفته میشود مورد تعامل قرار می گیرد و این خود با توجه به حوزه مراودات به انواع دیپلماسی عمومی تقسیم می گرد؛ مانند دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی اقتصادی، دیپلماسی پزشکی و دیپلماسی اجتماعی و......

یقینا دیپلماسی فرهنگی حوزه ای است که برای انتقال اصول و ارزش های فرهنگی انقلاب اسلامی و درجهت گسترش و توسعه آنچه را که به نام تمدن نوین اسلامی تعریف می گردد در تعاملات سیاست خارجی مورد استفاده و بهره برداری قرار می گیرد و درواقع الگوی سیاست خارجی تمدن ساز، آن الگویی است که بتواند به نحوی بهینه از دیپلماسی فرهنگی در این حوزه مهم و سرنوشت ساز به خوبی مورد بهره برداری قرار گیرد.

8- الگوی سیاست خارجی تمدن ساز

سیاست خارجی تمدن ساز زمانی می تواند الگویی برای سایر کشورها باشد که اولا اهداف غائی و نهایی خود را در ایجاد تمدن نوین اسلامی در جهان سرلوحه کار خود قرار داده باشد. و در این راستا ضروتاٌ باید با فرهنگ و تمدن مادیگرایانه غرب به چالش برخیزد و برتری تمدن نوین اسلامی را به جامعه جهانی به عنوان داروی نجات بخش بشریت از چنگال فرهنگ و تمدن مادی گرایانه منحط غربی نشان دهد. همانطور که آرنولدتوین بی در کتاب خود تحت عنوان (تمدن در بوته آزمایش) مطرح می کند، همواره میان دو تمدن اسلام و غرب جدالی پایان ناپذیر در طول قرن های گذشته وجود داشته و در آینده هم خواهد داشت او معتقد است که در شرایطی متفاوت این دو تمدن یا در حال دفاع از خود هستند ویا در حال هجمه و پیروزی انقلاب اسلامی آغازی دوباره بر هجمه تمدن اسلامی بر تمدن غربی می باشد.

وی در سال ۱۹۴۷ در کتاب تمدن در بوته آزمایش چنین پیش بینی می کند: «پان اسلامیسم خوابیده است؛ با اینحال ما باید این امکان را در نظر داشته باشیم که اگر پرولتاریای جهان بر ضد سلطه غرب به شورش برخیزد و خواستار یک رهبری ضدغربی شود، این خفته بیدار خواهد شد. بانگ این شورش ممکن است در برانگیختن روح نظامی اسلام، حتی اگر این روح به قدر خفتگان هفت گانه در خواب بوده باشد اثر روحی محاسبه ناپذیری داشته باشد. زیرا که ممکن است پژواکهای یک عصر قهرمانی را منعکس سازد. اگر وضع کنونی بشر به یک جنگ نژادی منجر شود اسلام ممکن است بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود قیام کند).

و أخيرا هم ساموئل هانتینگتون در سال ۱۹۹۳ و بدنبال فروپاشی نظامهای دوقطبی و تک قطبی، نظریه برخورد تمدنها را ارائه کرده است که در این نظریه از برخورد تمدن اسلامی با غرب به عنوان محوری ترین بخش نظریه خود یاد می کند و با اشاره به جنگ های صلیبی گسل میان این دو تمدن را خونین می داند. (توین بی ، آرنولد ، 1353 ، :47)

به جرات می توان گفت که تمدن اسلامی که به مدت سیصدسال در لاک دفاعی خود فرو رفته بود با پیروزی انقلاب اسلامی از لاک دفاعی خود خارج شده و حالتی تهاجمی در مقابل تمدن درحال افول غربی به خودگرفته است و این موضوعی است که کارگزاران سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید به عنوان روش و راهبرد خود در تعاملات و مراودات خارجی مدنظر داشته باشند و از هر فرصتی برای گسترش و توسعه تمدن و فرهنگ تعالی بخش اسلامی تحت عنوان تمدن نوین اسلامی استفاده کنند.

مناسب ترین و اولی ترین بستر جغرافیایی تمدن نوین اسلامی، جهان اسلام و جوامع اسلامی می باشند. جوامعی که به مدت یک هزاره در قرون وسطی در برگیرنده و حامل تمدن شکوهمند اسلامی بوده اند که مع الاسف بعد از امضاء عهد نامه وستفالیاو به دنبال هجمه عظیم دویست ساله در جنگ های صلیبی مغلوب فرهنگ و تمدن غربی گریده و به مدت سیصدسال تحت استعمار و استثمارهمه جانبه غرب قرار گرفت. و اینک با پیروزی انقلاب اسلامی زمینه لازم را برای بازگشت به اصول و ارزش های تمدن اسلامی فراهم آمده است.

جمهوری اسلامی در سیاست خارجی تمدن ساز خود باید از هر موقعیتی و از هر گروهی در جهان اسلام از جمله همانطور که در قانون اساسی هم آمده است، از نهضت های استقلال طلبانه و بیداری اسلامی و توسعه جبهه مقاومت اسلامی حمایت نموده و زمینه های لازم را برای تشکیل حکومت جهانی اسلام فراهم نماید.

در این راستا باید تحولی اساسی در ساختار وزارت امور خارجه و نیروی انسانی و کادر های دیپلماتیک به ویژه در نمایندگی های جمهوری اسلامی در خارج از کشور ایجاد کند تا امکان الگو سازی در ساحت تمدن نوین اسلامی برای جامعه جهانی فراهم گردد.در این مسیر تربیت و آموزش دیپلمات ها و همه ی کسانی که در ماموریت های خارج از کشور هستند، امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد

جمع بندی و نتیجه

در یک جمع بندی کلی می توان گفت که انقلاب اسلامی، به عنوان آغازگر تجدید حیات تمدن نوین اسلامی با دارا بودن ظرفیت ها، امکانات، استعدادها می تواند با عنایت به کمک ها و امدادهای الهی و غیبی، تبعیت همه جانبه از رهبری دینی، حضور همراه با بصیرت و آگاهی و آمادگی همه جانبه به صورت مستمر در صحنه های یاریگری انقلاب اسلامی و نظام جمهوری در صحنه بین الملل مسیر نیل به تحقق تمدن نوین اسلامی را در جهان همواره و تسهیل کند. و با اتخاذ یک سیاست خارجی فعال و پویا بویژه در حوزه دیپلماسی عمومی راه وصول به یک الگوی سیاست خارجی تمدن ساز در روز شکل گیری تمدن نوین اسلامی هموار نماید.

در همین راستا بر نخبگان، صاحبنظران و اندیشه ورزان است تا با تشکیل اتاق اندیشه ورز و تضارب آراء و دستیابی به نظرات منسجم نظرات نخبگی و کارشناسی را در حوزه روابط بین الملل جهان سیاست ارایه کنند و مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی و دستیابی به حیات طیبه را بیش از پیش هموار سازند.و این مجموعه مطالب ارائه شده می توان چارچوبه ای باشد بر تدوین ابعاد گوناگون سیاست خارجی تمدن ساز در سطح فراملی و جهانی.

منابع

1.قرآن کریم

2.قانون اساسی جمهوری اسلامی

3. محمد ، معین، (1386) فرهنگ معین ، انتشارات زرین ، ج3

4. هنری - لوکاس ، (1393) ، تاریخ تمدن ، ج1 ، ترجمه عبدالحسین آذرنگ ، انتشارات سخن

5. ، توین بی ،آرنولد ، (1394)برسی تاریخ تمدن ترجمه یعقوب آژند، انتشارات مولی

6. خمینی ، روح الله (1389)، صحیفه امام خمینی ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

7. توین بی ،آرنولد(1353) تمدن در بوته آزمایش، ترجمه ابوطالب صارمی، امیرکبیر

8. Khamenei.ir

بسمه تعالی

یادداشت هفته

 

یمن

 

 

ضربه کارآمد و کارایی که بر پیکر استکبار جهانی وارد آمد، آنگاه که پهباد های انصارالله یمن توانستند ضربه ای هولناک و موثر بر تاسیسات نفتی عربستان سعودی وارد کنند. تاسیساتی که در واقع شیشه اقتدار و عمر سعودی ها می باشد و این ضربه بیش از نیمی از تولید و صادارات نفت عربستان را کاهش داده است و بعید می باشد که به این زودی ها سعودی ها قادر باشند تاسیسات نفتی خود را به شرایط اولیه برگردانند و تولید 10 میلیون بشکه ای در روز را به حالت قبل برگردانند. در عین حال این ضربه که در فاصله بیش از 1200 کیلومتری مرزهای یمن وارد شد قدرت جوانان یمنی را به اثبات رساند و پاشنه آشیل سعودی ها و ضربه پذیری آن ها را نشان داد.

این پیروزی مقاومت و شکست استکبار فی الواقع کمتر از اسقاط پهباد پیچیده امریکایی ها توسط رزمندگان ایران نبود و این امر نه تنها موجب تقویت روحیه مجاهدین مقاومت گردید بلکه به شدت موجب تضعیف روحیه مستکبرین عالم گردید که به قدرت نظامی خود مغرور بودند و می توان پیش بینی کرد که ضرباتی محکم تر بر پیکره ی استکبار و عوامل آن درمنطقه همچون اسرائیل، عربستان سعودی و ... وارد خواهد آمد و خواب راحت را از چشم آنها خواهد ربود.

بـاش تــا صـبـح دولـتـت بـدمـد / کـایـن هـنـوز از نـتــایـج سـحر است

بسمه تعالی

اگر به جای رئیس جمهور می بودم چه می کردم؟

در شرایط حساس فعلی و در شرایطی که دولت امریکا (کدخدا!) بر خلاف همه اعتمادی که به او کردیم و امضا وزیر خارجه او را تضمین شده می دانستیم! و بر خلاف همه موازین بین المللی و قلدر مآبانه توافق نامه برجام را پاره کرده، اگر جای رئیس جمهور محترم بودم دو کار می کردم؛ اول آنکه مروری بر قولها و وعده های داده شده به ملت و تصمیمات متخذه خود و عملکرد دولتم در پنج سال گذشته می کردم، آنگاه تصمیمی درست و در جهت مصالح و منافع ملت و نظام جمهوری اسلامی اتخاذ می کردم.

1-    در حالیکه:

-         در مبارزات انتخاباتی سال 92 به مردم وعده داده بودم که "کاری خواهم کرد که هم سانتریفیوژ ها بچرخد و هم چرخ اقتصاد کشور به چرخش درآید".[1] ولی مع الاسف هم سانتریفیوژ ها از چرخش افتاد و چرخ اقتصاد کشور نیز به گردش درنیامد!!.

-         در مذاکرات سرنوشت ساز هسته ای به مردم وعده داده بودم که حل همه مشکلات کشور اعم از آب مردم، هوای مردم، محیط زیست مردم، ریزگردها، تنفس مردم، اشتغال، صنعت و... در مقابل برداشتن و رفع تحریم ها حل شود،[2] در عوض همه دست آوردهای دانش هسته ای را در طبق اخلاص تسلیم کردم و تنها یک دکوری از آن باقی گذاشتم و نه تنها هیچ مشکلی از مردم رفع نگردید و تحریم ها هم برداشته نشد بلکه بر تحریم های دشمن همه روزه اضافه گردید.

-         در آماده شدن برای شرکت در مذاکرات بجای اینکه با دست پر و بی نیازی و یا به اصطلاح بجای آنکه با سیلی! هم که شده صورت خود را سرخ نمایم و با پشتوانه قدرت و عزت ملی و انقلابی بر سر میز مذاکره بروم مواضعی ذلیلانه و به غلط اتخاذ و اعلام کردم که «خزانه ما خالی است» و « اقتصاد ما بمراتب بدتر از آنچه که فکر می کردم می باشد » و وزیر خارجه من هم اعلام می کند که « امریکا می تواند با یک بمب سیستم دفاعی ما را نابود کند»[3] و... تسلیم وار و با یک نوع وادادگی پشت میز مذاکره نشستیم که بدیهی بود نتیجه همین شده که همه چیز را بدهیم و هیچ چیز نگیریم و به غلط ادعا کنیم که بازی برد- برد را انجام دادیم!!

-         دست آورد برجام را که به قول مدیران خودم از جمله اعتراف رئیس کل بانک مرکزی تقریبا هیچ بود از آن به عنوان «آفتاب تابان»[4] ، « ابر گذران»[5] ، « توافق قرن»، «باغ سیب و گلابی»[6] و... تمثیل بزنم و بعد از گذشت پنج سال که از برجام هیچ چیز حاصل نیامد، ادعا کنم که برجام توانست سایه جنگ را از سر کشور بردارد!!!

-         به جای آنکه از نظرات دلسوزانه جمع منتقدان در کشور بهره ببرم و آنها را به کمک بگیرم آنها را با شلاق اتهامات هم چون؛ کاسبان تحریم[7]، تازه به دوران رسیده، تخریب گر و .. نواخته و کلکسیونی از دیگر ناسزاها همچون؛ بیسواد، کم عقل، مزدور، و... نثار آنها نموده و آنها را به جهنم حواله بدهم.

-         بجای آنکه کارشناسان متعهد و مورد اعتماد حقوقی، بانکی و مالی در تیم مذاکره کننده بگمارم، اجازه دادم اشخاص دو تابعیتی و مشکوک که عموما سر بر درگاه دشمن سپرده بودند بکار گرفته شده و آنها هم بجای دفاع از منافع جمهوری اسلامی برای دشمنان ما جاسوسی کرده و نظرات و منافع آنها را در توافق نهایی ما بگنجانند.

-         نه تنها به خطوط قرمز نظام و رهبری بی اعتنایی کرده و آنها را در توافق نهایی لحاظ نکردم بلکه حتی شروط 29 گانه را در پذیرش برجام هم رعایت نکردم چرا که از اول تصمیم غلط خود را گرفته بودم و بر این اصل تکیه کرده بودم که "هر توافق بدی هم بهتر از عدم توافق" می باشد!!! .

-         در حالی که به زیاده خواهی های دشمن آگاه بودم و می دانستم و به ما هشدار داده شده بود که دشمنان ما توافق هسته ای را نه پایان دشمنی بلکه آغاز کار عقب نشینی ما می دانند و با برنامه ریزی برای تسلیم قطعی ما و بدنبال برجام های دیگر هستند. مع الاسف تسلیم این زیاده خواهی شده و برجام های دیگری را در زمینه امور بانکی و مالی ((FATF نفتی (IPC) فرهنگی) 2030( و... یواشکی و محرمانه پذیرفته و آنها را اجرایی کردم و در حقیقت همه اصول و ارزشهای اسلامی و انقلابی کشور را به حراج گذاشتم وهم آنقدر مفتون افسانه برجام و رفع تحریم ها روی کاغذ شده بودم که در مبارزات انتخاباتی دور دوم هم در سال 96 مغرورانه ادعا کردم که کاری خواهم کرد که بقیه تحریم های غیر هسته ای هم برداشته شود[8] !!!

اگر بخواهم همه شاهکار های!! خود را در این رقعه به رشته تحریر در آورم بحر طویلی خواهد شد که از حوصله خوانندگان عزیز خارج خواهد بود و به همین بسنده می کنم .

2-     اینک که صادقانه بر این کارنامه پنج ساله خود گذر می کنم می بینم جز خسران و ندانم کاری دست آورد دیگری برای ملت به ارمغان نیاورده ام. در این شرایط حساس و سرنوشت ساز من دو راه در پیش رو دارم یا اینکه با لجبازی و نخوت و غرور برای سه سال آینده -که از دوره دوم ریاست جمهوری من باقی مانده- هم چنان همان روش ها را دنبال می کنم و بر طبل توخالی برجام بکوبم که یقینا بر خسارات و ضایعات مترتبه افزوده و ضمن اینکه هیچ مشکلی از مردم حل ننموده بلکه بر مشکلات کشور نیز بیفزایم و خود را بیش از پیش شرمنده ملت بدانم.

و یا اینکه صادقانه و در مقابل وجدان خود و محضر خدای متعال و ملت شریف ایران عاجزانه به عملکرد و اشتباهات خسارت بار کارنامه پنج ساله خود اعتراف نموده و از ملت شریف ایران عذرخواهی نموده و طلب عفو نمایم و با استعفای خود از این مسئولیت سنگین کناره گیری نموده و اجازه دهم تا ملت، دیگری را که شایسته تر از من می دانند انتخاب نمایند.

اگر بجای رئیس جمهوری بودم یقینا این راه را انتخاب می کردم!!!



14/01/1394

17/03/1394

14/09/1392

7/07/1395

20/01/1396

2/08/1395

18/02/1396

23/02/1396

 

قدرت منطقه ای یا منطقه قدرتمند!!

جناب آقای دکتر ظریف در شورای روابط خارجی امریکا در کمال تعجب و شگفتی و در تقابل با سند مصوب چشم انداز بیست ساله 1404 که نهایت آن دستیابی به قدرت اول منطقه ای بوده است. اعلام می دارد «که ما باید بجای پیگیری قدرت منطقه ای شدن بدنبال منطقه قدرتمند» در این منطقه حساس و استراتژیک جنوب غرب آسیا (خاورمیانه) باشیم!!

اولا- از آقای دکتر ظریف باید سوال کرد جنابعالی به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی این پیشنهاد را از طرف جمهوری اسلامی مطرح می کنید که دقیقا در تقابل با راهبرد مصوب جمهوری اسلامی می باشد و یا اینکه نظر شخصی خود را اعلام می دارید؟ که در چنین شرایطی و در جایگاه وزیر امور خارجه، نه اجازه دارید و نه حق دارید راهبردی را که دقیقا در تناقض با راهبرد نظام جمهوری اسلامی می باشد.ارائه دهید

ثانیا- یقینا و بخوبی می دانید که طرح «منطقه قدرتمند» آنهم در شرایطی که در این منطقه یک تقابل و جنگ تمام عیار میان دو جبهه می باشد، که در یکی دولت های مرتجع و تحت سلطه قدرت های مستکبر جهانی حضور دارند که با تمام توان برای نابودی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی خود را متعهد دانسته و گام بر می دارند و در کنار آنها رژیم اشغالگر و غاصب صهیونیستی اسرائیل قرار دارد که در قاموس خود، برنامه از «نیل تا فرات» را همچنان در اهداف خود حفظ کرده و پرچم ننگین خود را نیز با تکیه بر همین هدف تصویر کرده است و روزی نیست که ملت مظلوم فلسطین را به خاک و خون نکشد و در جبهه دیگر دولت هایی هستند که به برکت انقلاب اسلامی از بند سلطه قدرت های سلطه گر رهایی یافته و امروز به جبهه مقاومت معروف می باشند و این دو جبهه نه تنها با هم در تضاد ایدئولوژیک و استراتژیک می باشند بلکه هر یک برنامه شکست و نابودی جبهه مقابل را در سر لوحه سیاست های خود قرار داده اند و هیچ امکان سازش و آشتی میان آنها وجود ندارد و رابطه این دو جبهه بر اساس بازی همه یا هیچ می باشد که از دهه ها قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ابعاد نظامی، سیاسی و فرهنگی در جریان است.

اینک از آقای دکتر ظریف باید سوال کرد که در اجرایی و عملیاتی کردن نظریه جنابعالی ، کدامیک از این دو جبهه باید نسبت به جبهه مقابل از اهداف و راهبرد های خودشان عدول کنند تا به زعم جنابعالی بتوانند منطقه قدرتمندی را شکل دهند. آیا رژیم اسرائیل و دولت های مرتجع تحت سلطه حاضرند به نفع جبهه مقاومت که جمهوری اسلامی در راس آن است و جنابعالی بعنوان وزیر امور خارجه این کشور هستید- که متاسفانه ارائه دهنده چنین طرحی می باشید- از موضع خود عدول کنند؟ یا اینکه جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت باید از کلیه حقوق، ارزش ها و اصول حاکم بر سیاست ها خود دست کشیده و هم تسلیم نظام سلطه شده و هم رژیم نامشروع اسرائیل را به رسمیت بشناسد و هم در مقابل کدخدا، سر تسلیم فرود آورند. راستی! آیا فکر کرده اید که چه راهبرد مضحک و غلطی را آن هم بعنوان یک مقام رسمی جمهوری اسلامی مطرح می کنید؟

ای کاش یا وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی نمی بودید و بعنوان یک مقام دانشگاهی هر چه دلتان می خواست می گفتید و یا اینکه حداقل و صراحتا در حضور دوستان امریکایی خود در شورای روابط خارجی تفکیکی مابین نظرات شخصی و امریکایی پسند خود و سیاست مصوب جمهوری اسلامی قائل می شدید؟!!

زهی خیال باطل

     ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی                                 این ره که تو می روی به ترکستان است

 

                                                                                                       دکتر منوچهر محمدی

                                                                                                                                      1397/02/06

بسمه تعالی



 

دکتر منوچهر محمدی

 

95/12/10

 

رئیس جمهور جدید امریکا به کجا می رود؟

 

تر 2

 

 

مقدمه: پیروزی دونالد ترامپ، مرد جنجالی و شگفتی ساز قرن!، در انتخابات ریاست جمهوری امریکا نه تنها موجب حیرت و تعجب همه تحلیلگران سیاسی و ناظران جهانی گردید بلکه موجب سردرگمی برای همه کارگزاران و دولتمردان کشورهای جهان و حتی احزاب دموکرات و جمهوری خواه در امریکا گردیده و از این رئیس جمهور نوظهور با عناوینی همچون دیوانه، غیر متعادل، غیرقابل پیش بینی، هرج و مرج طلب و ساختارشکن یاد می کنند!!!

 

اینجانب که با دقت هرچه تمام تر مبارزات انتخاباتی و همچنین مواضع اتخاذ شده دونالد ترامپ چه در دوران مبارزات انتخاباتی و چه بعد از پیروزی او را  پیگیری می کردم، به این جمع بندی رسیدم که بر خلاف آنچه که گفته می شود ترامپ نه دیوانه است و نه غیر قابل پیش بینی بلکه  به خوبی می داند که چه می کند و به کجا می رود.

 

من او را چیزی شبیه یک  صاعقه آسمانی و عذاب الهی تشبیه کرده ام که با ساختار شکنی دارد بر فرق صاحبان قدرت و ثروت در امریکا و نظام سلطه جهانی فرود می آید و بخاطر مظالمی که طی چندین قرن بر ملل مظلوم جهان وارد آمده است تاوان می دهد و در این راستا دارد ساختار نظام سلطه را در هم می شکند و همه قواعد حاکم بر این ساختار را زیر پا گذارده و آنها را به چالش کشانده است.

 

۱_ ترامپ از درون جامعه سرمایه داری و بدون هیچ پیشینه سیاسی وارد گود سیاست گردیده و از آنجا که در تجارت و اقتصاد سرمایه داری موفق بوده است اینک که به جهان سیاست وارد شده است از همان دریچه و بر اساس همان قاعده هزینه و فایده مادی به آن نگاه می کند و وظیفه و رسالت  خود می داند که به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده امریکا تنها در حفظ منافع مادی شهروندان امریکا که تا کنون به نفع اقلیتی از صاحبان قدرت و ثروت و لابی های قدرتمند نادیده گرفته شده بود تلاش کند.

 

۲- او با استدلال به این امر که جنگ های مستقیم و دخالت های نظامی امریکا در سراسر دنیا همچون جنگ های کره، ویتنام، عراق و افغانستان ثمری جز اتلاف هزینه و جان امریکایی ها نداشته و خسارت بار بوده اند، سیاست خود را بر مخالفت با جنگ سالاری و جنگ افروزی می داند.

 

۳- او در رابطه با متحدین اروپایی و تحمل هزینه های ناتو تجدید نظر نموده و مدعی است که وجود ناتو و اتحادیه اروپا برای دولت امریکا جز هزینه، نفع دیگری در بر  ندارد و اگر اروپایی ها آن را مناسب مصالح خود می دانند باید هزینه های مترتبه را خود بپردازند و نباید بر دوش امریکا باشد و در عین حال مشکلات داخل اروپا همچون مسئله اوکراین را خود حل کنند و انتظار نداشته باشند که امریکا در روابط خود با روسیه و با سایر قدرت ها به مدد آن ها آمده و مسئولیت حل آن ها را از امریکا بخواهند.

 

۴- ترامپ بر این باور است که جمهوری خلق چین با تسخیر بازار بزرگ امریکا با کالاهای ارزان قیمت خود موجب تعطیلی کارخانجات تولیدی داخل گردیده و کارگران امریکایی را از کار بیکار کرده است و بنابراین چین باید بپذیرد که با پرداخت تعرفه های جدید، رقابت پذیری با تولیدات داخل،صنایع تولیدی امریکا نجات می یابد.

 

۵- او اعتراف می کند کشوری که با داشتن ۲۳ هزار میلیارد دلار بدهی در شرف ورشکستگی و فروپاشی از درون است چگونه می خواهد و می تواند ادعای ابرقدرتی نموده و هزینه های سنگین آن را بپردازد. پس بهتر است به درون خود بازگشته و مشکلات خود را برطرف نماید.

 

۶- نگاه ترامپ به سیاست از درون اقتصاد و نفع و زیان مادی آن می باشد. سیاست بازی های حاکم بر جامعه امریکا را نادیده گرفته و به چالش کشیده است و به همین جهت است که حتی جمهوری خواهان حاکم بر کنگره امریکا نسبت به سیاست های ترامپ نظر خوشایندی ندارند.

 

7- در مورد مقابله با تروریسم هم که در دوران مبارزات انتخاباتی به شدت به خانم کلینتون حمله می کرد و او را مسئول شکل گیری داعش و امثالهم می دانست و این سیاست را برای غرب به ویژه امریکا خسارت بار می دانست. سیاست متضادی را نسبت به دولت قبل در پیش گرفته و در این جهت سیاست همکاری با روسیه، حتی ایران و بشار اسد را پیشنهاد می کند تا بتوان نسبت به ریشه کن کردن تروریسم که بلای جان غرب شده است موفق شد.

 

8- نسبت به رژیم صهیونیستی همچنان مانند دولت های قبلی و با توجه به نفوذ لابی صهیونیسم در امریکا اعلام حمایت نموده و می نماید در عین حال حاضر نیست برای دفاع از آن رژیم هزینه چندانی بپردازد و یا سربازان امریکایی را به خطر بیندازد!

 

9- در مورد برجام و مسائل ایران سیاست تشدید تحریم ها را ادامه خواهد داد بدون آنکه برجام را پاره کند و در عین حال گزینه نظامی در راستای ضدیت با جنگ سالاری در دستور کار او نخواهد بود.

 

10- به شیوخ عرب و حاشیه جنوبی خلیج فارس به عنوان گاوهای شیردهی نگاه می کند که باید تا می توان آن ها را دوشیده تا مشتریان خوبی برای امریکا باشند و آن ها را خریداران پولداری می داند که می توانند در خریدهای تسلیحاتی سود قابل توجهی نصیب امریکا بنمایند.

 

11- در عین اینکه در ذهن خود تصمیمات و برنامه ریزی دراز مدت دارد ولی با مشت بسته عمل می کند و در عین حال قابل پیش بینی است که در آینده به چه اقداماتی دست خواهد زد.

 

12- حقوق بشر در قاموس ترامپ جایگاهی ندارد و تمسک به آن بر خلاف دولت های گذشته  جایگاهی ندارد.

 

13-ترامپ علیه رسانه ها موجود در غرب که صاحبان قدرت و ثروت و نظام سلطه را نمایندگی می کنند حمله همه جانبه ای وارد نموده است و خود تبدیل به رسانه ای شده است که خودش را نمایندگی می کند!

 

14- به موضوع مهاجرین و خارجی هایی که در امریکا هستند اعم از آنکه حضورشان قانونی و یا غیر قانونی است به عنوان بیگانگانی نگاه می کند که مشاغل موجود در امریکا را اشغال کرده و موجب بیکاری امریکایی هایی شده است که بعنوان شهروندان واقعی امریکا شناخته می شوند.

 

15- در واقع ترامپ همان نقشی را در ایالات متحده امریکا بر عهده گرفته است و مصر در اجرای آن می باشد که گورباچف در اتحاد جماهیر شوروی بر عهده گرفته بود و موجب فروپاشی ساختار حاکم بر آن ابرقدرت گردید و اگر ترامپ فرصت بیابد و او را از صحنه سیاست بهر طریق ممکن حذف نکنند باید منتظر همان سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی برای ایالات متحده امریکا بود.

 

16- رئیس جمهور جدید امریکا برای دولت دوازدهم در جمهوری اسلامی هم می تواند فرصت باشد و هم تهدید باشد. در صورتی که آن دولت سیاست درون زا را در پیش گرفته و با تکیه بر توان عظیم داخل تحریم ها را ناکارآمد نماید یقیناً فرصت است و موجب اقتدار هر چه بیشتر جمهوری اسلامی خواهد شد و بموازات فروپاشی امریکا به عنوان قدرت برتر جهانی ظهور خواهد کرد.